این روزها چه قدر هوای تو می کنم

این روزها چه قدر هوای تو می کنم
حتی غروب، گریه برای تو می کنم

گاهی کنار پنجره ام می نشینم و
چشمی میان کوچه، رهای تو می کنم

خیره به کوچه می شوم اما تو نیستی
یاد تو، یاد مهر و وفای تو می کنم

خود نامه ای برای خودم می نویسم و
آن را همیشه پست به جای تو می کنم

وقتی که نامه می رسد از سوی من به من
می خوانم و دوباره هوای تو می کنم...

#فرامرز_عرب_عامری
دیدگاه ها (۳)

تک درختی سر یک تپه ی غمگینم و سردآنقدر خسته ام از خلوت بامم ...

آنجا که عشقخیمه زَنَد، جایِ عقل نیست... #سعدی #عشق #رفیق

گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدیآمدی چشم و چراغ باغِ پائیزم...

ولا خیر فی الدنیا إذا أنت لم تزرحبیبا ولم یطرب إلیک حبیب..

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط