زخم کهنه فصل

زخم کهنه فصل ۲
پارت ۶۴
دخترک شونه بالا انداخت و کارهایی که گفته بود رو انجام

داد. اتاقش مدرن و مینیمال بود . كل دكوراسيون اتاق،

مگه قیافه ی سومین از ذهنش پاک شده بود که حالا اشتباهش بگیره ؟

لباسش رو کامل داد بالا. روی ترقوه اش دو تا و روی شکمش هم دوتای دیگه جای بخیه بود . جای گلوله در واقع ... چهار تا گلوله ای که ده سال پیش جلوی چشمهای

پزشک جوان بدنش رو دریده بودند حالا به خوبی داشتند خودنمایی میکردند و دیگه جای تردیدی باقی

نمی گذاشتند.

تهیونگ لبخند زد. پیداش کرده بود حالا باید تمام تلاشش رو میکرد تا نجاتش بده و بیدار ببینش .

...

چشمهاشو روش باز کنه و ازش بپرسه تمام این مدت کجا

بوده

خیلی ساده فقط بود. یه عمل جراحی کوچولو بینشون فاصله بود . نه ده سال تمام .

توقعش

رو داشت که مجبور به انجام عمل بشه . برای همین تجهیزاتش کامل بود. با کمک اون دختر و دو تا مرد بادیگارد ملحفه استریل رو روی تخت پهن کرد و وسایلش رو روی میز ..چید سرم رو از قبل وصل کرده بود

اوسایلش رو روی میز چید سرم رو از قبل وصل کرده بود و داروی بیهوشی رو داخلش تزریق کرد و بعد از شستن دستها و پوشیدن ماسک و گان حفاظتی تیغ جراحی رو بدست گرفت

اون دختر جوان بیشتر از چیزی که بنظر میرسید می فهمید و باهوش بود . اواسط عمل تهیونگ متوجه

شد که اسم تجهیزات رو یاد گرفته و هر چی میگه رو سریع میده دستش . با دقت و بدون اینکه چندشش بشه یا بترسه به روند کارش خیره مونده بود و وقتی تهیونگ آخرین بخیه رو زد با چشمهای نگران نگاهش کرد و بالآخره

به حرف :اومد حالش خوب میشه نه ؟

تهیونگ عقب رفت و ماسکش رو پایین داد: باید تا بهوش اومدن صبر کنیم. فعلا شرایطش بهتره !

فشارش رو گرفت و معاینه کوتاهی انجام داد. مشغول جمع کردن کثیف کاریها شد و دخترک بی حرف کنارش

قرار گرفت و کمکش داد.

استعداد ذاتی توی اینکارا داری یا از قبل بلد بودی ؟

تهیونگ پرسید و دخترک پوزخندی زد و نیم نگاهی بهش

انداخت .

تو فکر کن فقط باهوشم!

تهیونگ ابرو بالا انداخت . واضح بود که ماجرا فقط

همین نیست . اما دیگه چیزی نپرسید.

تهیونگ ابرو بالا انداخت . واضح بود که ماجرا فقط
دیدگاه ها (۵)

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۵ همین نیست . اما دیگه چیزی نپرسید. چراغ...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۷ تهیونگ عینکش رو روی چشمهاش زد و دوان ...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۳ مرد جوان پرسید و تهیونگ گفت: کمترینش ...

از ماشین پیاده شد در واقع پیادهش کردند وارد آسانسور که شد چش...

زخم کهنه )پارت ۷۹ تهیونگ بلند شد و از اتاق بیرون اومد . چند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط