سرنوشت متصل
سرنوشت متصل
Part 1
عشق یا دردی که پایان ندارد؟
فک کن عاشق کسی باشی که هیچوقت قرار نیست مال تو بشه
سلام من رونا شیم23 سالمه و ترکیه زندگی میکنم
دقیقا 15 سالم بود شاید احمقانه بنظر بیاد ولی من عاشق یه خواننده شدم فکر میکردم دو روز دیگه فراموشش میکنم ولی پنج سال گذشت و همچنان دوسش دارم کاش میشد یبارم که شده بغلش کنم ولی میدونی چیشد تصمیم گرفتم که برای همیشه فراموشش کنم چون این عشق یه اشتباهی بیش نیست دوست دارم ولی یواشکی نمیخام هیچکس بدونه پس همیشه درون قلبم خواهی ماند همینطور یسال گذشت و من یواشکی دوسش داشتم
زمان حال:
صبحمو با زنگ خوردن تلفن از خواب بلند شدم
الو، بفرمایید،
&سلام خانوم شیم؟
بله خودم هستم بفرمایید
&راجب ادویشین و تستی هست که تو و خانوم جانگ داده بودین
تا راجب این حرفو زد مث برق از رو تخت پریدم ینی قبول شدیم بله میشنوم
&امممم بهتون تبریک میکنم شما و خانم جانگ برای دو نقش اصلی انتخاب شدین فردا بلیط براتون فرستادهم میشه و از دیدتون خوشب میشیم
خیلی ازتون ممنونم میبینمتون خدافظ
&خدافظ
از خوشحالی بال بال زدم من و دوستم هانا همیشه میخاستیم پولدار و معروف باشیم و فکر کنم داره این رویامون واقعی میشه قراره از ادمیایی که حتی هیچکس نگاهمون نمیکرد به کسی تبدیل بشیم که همه آرزوی یه امضا رو داشته باشن
با خوشحالی به هانا زنگ زدم
الوووو خرههههه
~چیه خوابم الاغ
پاشو وقت نداریم فردا پرواز داریم به کره کله پوک
~اوه با کدوم پول میخای بری کره احمق
کله خر ادویشن قبول شدیم تازه نقش اصلی
~دارم خواب میبینم بابا
نه انگاری خواب نیس واییییی خدااااا
کلی ذوق کردیم زود اماده شدیم رفتیم پیش هم همو بغل کردیم و کلی ذوق کردیم بعدشم تا شب رفتیم خرید و خوش گذروندیم وقتی برگشتیم همین که رسیدیم خوابمون برد
فلش بک فردا
نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc
Part 1
عشق یا دردی که پایان ندارد؟
فک کن عاشق کسی باشی که هیچوقت قرار نیست مال تو بشه
سلام من رونا شیم23 سالمه و ترکیه زندگی میکنم
دقیقا 15 سالم بود شاید احمقانه بنظر بیاد ولی من عاشق یه خواننده شدم فکر میکردم دو روز دیگه فراموشش میکنم ولی پنج سال گذشت و همچنان دوسش دارم کاش میشد یبارم که شده بغلش کنم ولی میدونی چیشد تصمیم گرفتم که برای همیشه فراموشش کنم چون این عشق یه اشتباهی بیش نیست دوست دارم ولی یواشکی نمیخام هیچکس بدونه پس همیشه درون قلبم خواهی ماند همینطور یسال گذشت و من یواشکی دوسش داشتم
زمان حال:
صبحمو با زنگ خوردن تلفن از خواب بلند شدم
الو، بفرمایید،
&سلام خانوم شیم؟
بله خودم هستم بفرمایید
&راجب ادویشین و تستی هست که تو و خانوم جانگ داده بودین
تا راجب این حرفو زد مث برق از رو تخت پریدم ینی قبول شدیم بله میشنوم
&امممم بهتون تبریک میکنم شما و خانم جانگ برای دو نقش اصلی انتخاب شدین فردا بلیط براتون فرستادهم میشه و از دیدتون خوشب میشیم
خیلی ازتون ممنونم میبینمتون خدافظ
&خدافظ
از خوشحالی بال بال زدم من و دوستم هانا همیشه میخاستیم پولدار و معروف باشیم و فکر کنم داره این رویامون واقعی میشه قراره از ادمیایی که حتی هیچکس نگاهمون نمیکرد به کسی تبدیل بشیم که همه آرزوی یه امضا رو داشته باشن
با خوشحالی به هانا زنگ زدم
الوووو خرههههه
~چیه خوابم الاغ
پاشو وقت نداریم فردا پرواز داریم به کره کله پوک
~اوه با کدوم پول میخای بری کره احمق
کله خر ادویشن قبول شدیم تازه نقش اصلی
~دارم خواب میبینم بابا
نه انگاری خواب نیس واییییی خدااااا
کلی ذوق کردیم زود اماده شدیم رفتیم پیش هم همو بغل کردیم و کلی ذوق کردیم بعدشم تا شب رفتیم خرید و خوش گذروندیم وقتی برگشتیم همین که رسیدیم خوابمون برد
فلش بک فردا
نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc
- ۷.۲k
- ۰۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط