رفیق مدتهاس که میخوام بهش بگم دوستش دارم

رفیق مدتهاس که میخوام بهش بگم دوستش دارم
اما شما که غریبه نیستین حتی دیگه روشو ندارم بهش بگم با مرام
مدتهاس که میخوام بهش بگم عاشق چشات شدم اما میترسم مشتی.
میترسم بگم بودنت حالمو خوب میکنه میترسم بهش بگم صداش هنوز واسم ارامبخش برام با مرام
آخه ادما رو که میشناسی تا بوی دوست داشتن به مشامشون میرسه هنوز نیومده هوای رفتن به سرشون میزنه بامرام
آخه تو دوری هستیم که یا تو دوری داریم زندگی می کنیم که پاک کردن خاطرات مهم تر از درست کردن خاطراته مشتی
آخه به تلخی میزنه شیرین جا مونده ز فرهادش با مرام ..
رفیق تو این بازار نامردی تو به دنبال چی میگردی مشتی
آخه آخه بی تو هرگز نه عشقی وجود داره نه جوانمردی بامرام
برو از این شهر گذر کن اگر این بازی اگر مثل کوه هم که باشی بازم میبازی با مرام
آخه اگر بخواهی وایسی به هر سگی که واق واق میکنه سنگ بزنی هرگز به زندگیت نمیرسی بامرام
آخه میدونی که درد تنهایی نباید به دلت بگیری آخه عقابها همیشه تنهان این لاشخورها که همیشه دور هم جمعا بامرام
(رفیق یه جمله ی میخوام بگم :آب برگشت اما ماهی مرده بود )این حرفمو میفهمی که چی میگم بامرام
(هه عشق قدیمی یه نفر صدام کرد و رفت با صداش آشنام کرد و رفت نوبت تلخ رفاقت که رسید ناگهان تنها رهایم کرد و رفت )این جمله به والله خیلی سنگینه مشتی
رفیق لالایی بلدم هاا اما بدون اون خوابم نمیبره با مرام
این تقصیر من که نیس این دست سنگین روزگاره مشتی
رفیق میگن که اگر یه استکان عرق که بخوری عرش خدا میلرزه آخه یکی نیس که بگه عرش خدایی که با یه پیک مشروب بلرزه که چه عرشی حاجی آخه خونه ما زیر زمینی با این همه زخمی که با تنمون داریم حتی یه آجرش هم کم نمیشه حالا خدا با این همه عظمتش چجوری میخواد با یه استکان مشروب بلرزه با مرام
آخه ما زائیده ی دردیم

زائیده ی این ملتیم با مرام
وقتی مملکتمون با دلار مشت کل و کور فلج میشه بامرام
کلام آخر
کلام بزرگان
بسلامتی شاه که بدون تاج ش هیچ دردی نمیخوره بامرام
پیک اولم بسلامتی خودم که شاه م
پیک دومم بسلامتی تمام بر و بچه های ویسگون که تاج سرمونن
خاکتون هاشم آبادانی
دست بوس هرچی مرد
دست بوس هرکی مرد
دیدگاه ها (۴)

#بد_بوی#پارت_۳۶#الینا وقتی می‌رسیم میبنیم یه ویلا قرار بود ب...

love out of reachpart¹ویو سویی امروز مثل همیشه بعد از ...

MOON.LADT

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط