دو پارتی جیهوپ
بیمار جدیدو آورده بودن وضعیتش وخیم بود
=به شین هه بگیم؟
™براش بد نیست؟
=نه فک نکنم میفرستیمش ببینیم چی میشه
تو اتاق نشسته بود حوصلش سر رفته بود
در رو زدن
+بله؟
™منم
™بیمار جدو آوردن
+من برممم ( با ذوق)
™آره ولی خیلی به خودت فشار نیار
+باشهههه
شین هه پچه ی نترسی بود ولی خیلی به خودش فشار میاورد اگه حواس بقیه بهش نبود زیاده روی میکرد
.
.
.
گرفته بودنش اتاق خیلی کوچیک بود خیلی از فضای کوچیک خیلی میترسید بغض کرده بود
یکی اومد تو اتاق
_چیکار داری ( با داد)
به نظر میومد دخترک از شنیدن صدا جا خورده
+اومدم حرف بزنیم از فضای سر بسته میترسی؟
_به تو چه از اتاق برو بیرون
+ ببین..
حرفش نصفه موند انگار چیزی توجهشو جلب کرده بود
+ آه.... ببین میدونم....
_ تو هیچی نمیدونی
+ چرا اینو میگی
_تو دختر بزرگ ترین روان پزشک کره ای چه توقعی باید داشت معلومه ی دختر نازک نارنجی ای
+ شاید نباشم
_ هع معلومه
^ وقت تمومه
+ فردا میبینمت
دستشو جلو آورد
_ واقعا فک میکنی کارات تاثیری داره؟
+ باید داشته باشه
_بازو نمیکنی؟
+ هر وقت بهتر شدی چرا که نه
( یک سال بعد)
تو این مدت خیلی صمیمی شده بودن
پسرک یک حس هایی به دخترک پیدا کرده بود
امروز میخواست بهش بگه
دیگه کم کم باید میومد
در باز شد ولی
=به شین هه بگیم؟
™براش بد نیست؟
=نه فک نکنم میفرستیمش ببینیم چی میشه
تو اتاق نشسته بود حوصلش سر رفته بود
در رو زدن
+بله؟
™منم
™بیمار جدو آوردن
+من برممم ( با ذوق)
™آره ولی خیلی به خودت فشار نیار
+باشهههه
شین هه پچه ی نترسی بود ولی خیلی به خودش فشار میاورد اگه حواس بقیه بهش نبود زیاده روی میکرد
.
.
.
گرفته بودنش اتاق خیلی کوچیک بود خیلی از فضای کوچیک خیلی میترسید بغض کرده بود
یکی اومد تو اتاق
_چیکار داری ( با داد)
به نظر میومد دخترک از شنیدن صدا جا خورده
+اومدم حرف بزنیم از فضای سر بسته میترسی؟
_به تو چه از اتاق برو بیرون
+ ببین..
حرفش نصفه موند انگار چیزی توجهشو جلب کرده بود
+ آه.... ببین میدونم....
_ تو هیچی نمیدونی
+ چرا اینو میگی
_تو دختر بزرگ ترین روان پزشک کره ای چه توقعی باید داشت معلومه ی دختر نازک نارنجی ای
+ شاید نباشم
_ هع معلومه
^ وقت تمومه
+ فردا میبینمت
دستشو جلو آورد
_ واقعا فک میکنی کارات تاثیری داره؟
+ باید داشته باشه
_بازو نمیکنی؟
+ هر وقت بهتر شدی چرا که نه
( یک سال بعد)
تو این مدت خیلی صمیمی شده بودن
پسرک یک حس هایی به دخترک پیدا کرده بود
امروز میخواست بهش بگه
دیگه کم کم باید میومد
در باز شد ولی
۳۱.۲k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.