love or friend
love or friend
part4
فردا
رفتم به دانشگاه گووان و همون پسره تهیونگ دیدم از دور داشتم تماشاشون میکردم و تهیونگ منو دید یه لبخندی بهشون زدم و رفتم این پسره چرا اینقدر رو مخه اصلا به تو چه من اونو برای دوستم میخوام او چرا دخالت میکنی و رفتم سرکلاس
بعد از کلاس
بیرون بودم پسرها داشتن بسکتبال بازی میکردن و دخترها با صدای بلند تشویقشون میکردن منم گووان تشویق میکردم
ا/ت: گووان گووان گووان
که زمین خورد سریع رفتم سمتش
ا/ت: گووان خوبی؟
گووان: اره
ا/ت: اسیب دیدی نمیخواد ادامه بدی برو یه گوشه بشین
گووان: نه خوبم
ا/ت: نمیشه که پات زخم شده
تهیونگ: مثل اینکه خیلی نگرانته راست میگه برو یه جا بشین
ا/ت: الان برمیگردم
سریع رفتم چسب زخم گرفتم و برگشتم پیششون تا دارن زخمشو زدعفونی میکنن میخواستم چسب زخم بهشون بدم خودشون داشتن
تهیونگ
این دختره اینقدر راه رفته چسب زخم خریده چسب زخم قایم کردم
دکتر: چسب زخم کجا رفت
تهیونگ: ها اینجا بود نمیدونم کجا رفت وایسا یه لحظه ترم پایینی کوچولو
ا/ت: با منی
تهیونگ: اره چسب زخم دیدم تو دستت لازمش نداری بدش به گووان
خوشحال شد و اومد
ا/ت: اها بیا من اینو برای او خریده بودم
گووان:برای من مرسی هم دانشگاهی
ا/ت
پس اونقدراهم بد نیست
تهیونگ: تو واقعا دانشگاهی چرا اینقدر کوچولویی
ا/ت: چرا داری الان اینو میگی
تهیونگ: خواستم بپرسم ببینم من اشتباه میکنم یا واقعا فقط یه ترم پایین تر از مایی
ا/ت: بله یه ترم پایین تر از شمام مشکل داری ها
تهیونگ: نه فقط خواستم بگم به ظاهرت نمیاد
ا/ت: 😡
#فیک
#سناریو
part4
فردا
رفتم به دانشگاه گووان و همون پسره تهیونگ دیدم از دور داشتم تماشاشون میکردم و تهیونگ منو دید یه لبخندی بهشون زدم و رفتم این پسره چرا اینقدر رو مخه اصلا به تو چه من اونو برای دوستم میخوام او چرا دخالت میکنی و رفتم سرکلاس
بعد از کلاس
بیرون بودم پسرها داشتن بسکتبال بازی میکردن و دخترها با صدای بلند تشویقشون میکردن منم گووان تشویق میکردم
ا/ت: گووان گووان گووان
که زمین خورد سریع رفتم سمتش
ا/ت: گووان خوبی؟
گووان: اره
ا/ت: اسیب دیدی نمیخواد ادامه بدی برو یه گوشه بشین
گووان: نه خوبم
ا/ت: نمیشه که پات زخم شده
تهیونگ: مثل اینکه خیلی نگرانته راست میگه برو یه جا بشین
ا/ت: الان برمیگردم
سریع رفتم چسب زخم گرفتم و برگشتم پیششون تا دارن زخمشو زدعفونی میکنن میخواستم چسب زخم بهشون بدم خودشون داشتن
تهیونگ
این دختره اینقدر راه رفته چسب زخم خریده چسب زخم قایم کردم
دکتر: چسب زخم کجا رفت
تهیونگ: ها اینجا بود نمیدونم کجا رفت وایسا یه لحظه ترم پایینی کوچولو
ا/ت: با منی
تهیونگ: اره چسب زخم دیدم تو دستت لازمش نداری بدش به گووان
خوشحال شد و اومد
ا/ت: اها بیا من اینو برای او خریده بودم
گووان:برای من مرسی هم دانشگاهی
ا/ت
پس اونقدراهم بد نیست
تهیونگ: تو واقعا دانشگاهی چرا اینقدر کوچولویی
ا/ت: چرا داری الان اینو میگی
تهیونگ: خواستم بپرسم ببینم من اشتباه میکنم یا واقعا فقط یه ترم پایین تر از مایی
ا/ت: بله یه ترم پایین تر از شمام مشکل داری ها
تهیونگ: نه فقط خواستم بگم به ظاهرت نمیاد
ا/ت: 😡
#فیک
#سناریو
۲۹.۰k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.