love or friend
love or friend
part3
دوستش اومد سمتم
تهیونگ: چیکار میکردی
ا/ت: هیچی فقط میخواستم عکس بگیرم برای دوستم بفرستم بگم که اینجا جای خوشگلیه
تهیونگ: اینجا اره جای خوشگلیه خیلی منم دوسش دارم میشه از همه جاش عکس گرفت ولی چرا باید از دوست من عکس بگیری
ا/ت: من از او نگرفتم
تهیونگ: گوشیتو بده من
ا/ت: نمیدم گوشی خودمه توش چیزای خصوصی دارم
تهیونگ: خصوصی باشه، ببینم میتونی به پلیس بگی چیزای خصوصی داری یا نه
گووان هم داشت از اونجا بهمون میخندید و حواسم پرت بود که گوشیمو ازم گرفت
تهیونگ: گوشیت رمز نداره
ا/ت: گوشیمو بده بهم
تهیونگ: بیا این عکس فقط میخوای رستوران نشون بدی
عکس و پاک کرد
تهیونگ
عکس پاک کردم و رفتم عکس بعدی
سه تا دختر بودن یکی از اون دخترا اینقدر کیوت که یه لبخند به روی لبم اومد
ا/ت: نگاه چی میکنی گشیمو بده بهت گفتم گوشی خودمه و اینکه چرا خندیدی خنددار بنظر میرسیم
تهیونگ:از نظرم اون وسطیه کیوت..
ا/ت: وسطی من بودم
تهیونگ: نزاشتی حرفمو کامل بزنم کیوت نبود و اونی که موهاش کوتاه بود کیوت بود
ا/ت: چه با دقت نگاه کردی وایسا ببینم عاشق میرا نشیا که خودت میدونی میرا خودش کس دیگه ای دوست داره تو نمیتونی باهاش باشی و بین اون دوتا خراب کردی
تهیونگ: چیشده چرا عصبانی هستی از نظرم باحال بود نگفتم که عاشقش شدم
ا/ت:خب از همینجا شروع میشه
گووان: تهیونگ و هم دانشگاهی لطفا میشه دعوا نکنید کسایی که اومدن غذا بخورن ناراحتن
ا/ت: ببخشید خب من رفتم میبینمت
گووان: باتو بود
تهیونگ: نه با خودت بود
#فیک
#سناریو
part3
دوستش اومد سمتم
تهیونگ: چیکار میکردی
ا/ت: هیچی فقط میخواستم عکس بگیرم برای دوستم بفرستم بگم که اینجا جای خوشگلیه
تهیونگ: اینجا اره جای خوشگلیه خیلی منم دوسش دارم میشه از همه جاش عکس گرفت ولی چرا باید از دوست من عکس بگیری
ا/ت: من از او نگرفتم
تهیونگ: گوشیتو بده من
ا/ت: نمیدم گوشی خودمه توش چیزای خصوصی دارم
تهیونگ: خصوصی باشه، ببینم میتونی به پلیس بگی چیزای خصوصی داری یا نه
گووان هم داشت از اونجا بهمون میخندید و حواسم پرت بود که گوشیمو ازم گرفت
تهیونگ: گوشیت رمز نداره
ا/ت: گوشیمو بده بهم
تهیونگ: بیا این عکس فقط میخوای رستوران نشون بدی
عکس و پاک کرد
تهیونگ
عکس پاک کردم و رفتم عکس بعدی
سه تا دختر بودن یکی از اون دخترا اینقدر کیوت که یه لبخند به روی لبم اومد
ا/ت: نگاه چی میکنی گشیمو بده بهت گفتم گوشی خودمه و اینکه چرا خندیدی خنددار بنظر میرسیم
تهیونگ:از نظرم اون وسطیه کیوت..
ا/ت: وسطی من بودم
تهیونگ: نزاشتی حرفمو کامل بزنم کیوت نبود و اونی که موهاش کوتاه بود کیوت بود
ا/ت: چه با دقت نگاه کردی وایسا ببینم عاشق میرا نشیا که خودت میدونی میرا خودش کس دیگه ای دوست داره تو نمیتونی باهاش باشی و بین اون دوتا خراب کردی
تهیونگ: چیشده چرا عصبانی هستی از نظرم باحال بود نگفتم که عاشقش شدم
ا/ت:خب از همینجا شروع میشه
گووان: تهیونگ و هم دانشگاهی لطفا میشه دعوا نکنید کسایی که اومدن غذا بخورن ناراحتن
ا/ت: ببخشید خب من رفتم میبینمت
گووان: باتو بود
تهیونگ: نه با خودت بود
#فیک
#سناریو
۲۶.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.