ماه زیبای من
ماه زیبای من
پارت پنجم
_____________
ویو ا.ت
سریع رفتم سمت اتاق جیهوپ که...
اومدم دستگیره رو بکشم دیدم در قفله
+لعنت بهت
هر کاری کردم در باز نشد کل خونه رو دنبال کلید گشتم ولی نبود یکدفعه یادم اومد تو اتاقم کلیپ یدک دارم سریع رفتم در رو باز کردم رفتم سراغ همون کمد مشکی رنگ
پرش رو باز کردم کلی پرونده داخلش بود
یکی شو برداشتم
*اسم کیم لیا ...سن ۲۰ ...تاریخ مرگ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ *
کلی پرونده دیگه هم همینجوری بود همه با اسم و سن و زندگی نامه رسیدم به یه پرونده مشکی و طلایی رنگ که صدای در اومد
سریع پرونده رو گرفتم در اتاق رو بستم و رفتم تو اتاق خودم و الکی خودم رو زدم به خواب کن صدای در زدن اومد
@ا.ت ؟! ....خوابی؟!
در باز شد جیهوپ اومد داخل پرونده رو یواشکی زیر تخت فرستادم
همینجوری بی حرکت انگار بالا سرم وایستاده بود
@ا.ت ...بیدار شو
+هوفف بله هیونگ
@بیا غذا خریدم بخوریم
+من گشنم نیست
@بیا دیگه ...وگرنه به زور میبرمت
+نمیخ...
که بلندم کرد
@گفتم به زور میبرمت
+یااا بزارم پایین خودم میام
@نچ
+ولم کنن....میام خودم میخوام برم دستشویی
@باشه باشه
جیهوپ رفت بیرون اون پرونده مشکی و طلایی رو در آوردم نگاهی به برگه اول کردم
چی ؟! اینا چی هستن ؟!
با دادی که یونگی زد پرونده رو دوباره انداختم زیر تخت و رفتم پایین
+اومدم بابا
#ما گشنمونههه
+باشهه
غذا خوردیم هر کس رفت داخل رخت خوابش باید پرونده رو میزاشتم سر جاش
ساعت نزدیک های سه بود
در اتاق رو باز کردم و رفتم تو اتاق جیهوپ خواب خواب بود رفتم سمت کمد و در رو باز کردم پرونده رو گذاشتم برگشتم داشتم از اتاق بیرون می آمدم که
@ا.ت ؟!
با ترس برگشتم
+ب،بله !
@اینجا چیکار میکنی ؟!
+چیزه...عامم میدونی ...آها میترسیدم گفتم بیام پیشت که ...دیدم خوابی ...میرم
@بیا بغلم
+چ،چی؟!
@گفتم بیا بغلم بخواب
آروم آروم رفتم پیشش رو تخت دراز کشیدم که محکم بغلم کرد
@حالا دیگه نمی ترسی ...هومم؟!
+آره ...دیگه نمیترسم
پرش زمانی به فردا صبح ....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
پارت پنجم
_____________
ویو ا.ت
سریع رفتم سمت اتاق جیهوپ که...
اومدم دستگیره رو بکشم دیدم در قفله
+لعنت بهت
هر کاری کردم در باز نشد کل خونه رو دنبال کلید گشتم ولی نبود یکدفعه یادم اومد تو اتاقم کلیپ یدک دارم سریع رفتم در رو باز کردم رفتم سراغ همون کمد مشکی رنگ
پرش رو باز کردم کلی پرونده داخلش بود
یکی شو برداشتم
*اسم کیم لیا ...سن ۲۰ ...تاریخ مرگ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ *
کلی پرونده دیگه هم همینجوری بود همه با اسم و سن و زندگی نامه رسیدم به یه پرونده مشکی و طلایی رنگ که صدای در اومد
سریع پرونده رو گرفتم در اتاق رو بستم و رفتم تو اتاق خودم و الکی خودم رو زدم به خواب کن صدای در زدن اومد
@ا.ت ؟! ....خوابی؟!
در باز شد جیهوپ اومد داخل پرونده رو یواشکی زیر تخت فرستادم
همینجوری بی حرکت انگار بالا سرم وایستاده بود
@ا.ت ...بیدار شو
+هوفف بله هیونگ
@بیا غذا خریدم بخوریم
+من گشنم نیست
@بیا دیگه ...وگرنه به زور میبرمت
+نمیخ...
که بلندم کرد
@گفتم به زور میبرمت
+یااا بزارم پایین خودم میام
@نچ
+ولم کنن....میام خودم میخوام برم دستشویی
@باشه باشه
جیهوپ رفت بیرون اون پرونده مشکی و طلایی رو در آوردم نگاهی به برگه اول کردم
چی ؟! اینا چی هستن ؟!
با دادی که یونگی زد پرونده رو دوباره انداختم زیر تخت و رفتم پایین
+اومدم بابا
#ما گشنمونههه
+باشهه
غذا خوردیم هر کس رفت داخل رخت خوابش باید پرونده رو میزاشتم سر جاش
ساعت نزدیک های سه بود
در اتاق رو باز کردم و رفتم تو اتاق جیهوپ خواب خواب بود رفتم سمت کمد و در رو باز کردم پرونده رو گذاشتم برگشتم داشتم از اتاق بیرون می آمدم که
@ا.ت ؟!
با ترس برگشتم
+ب،بله !
@اینجا چیکار میکنی ؟!
+چیزه...عامم میدونی ...آها میترسیدم گفتم بیام پیشت که ...دیدم خوابی ...میرم
@بیا بغلم
+چ،چی؟!
@گفتم بیا بغلم بخواب
آروم آروم رفتم پیشش رو تخت دراز کشیدم که محکم بغلم کرد
@حالا دیگه نمی ترسی ...هومم؟!
+آره ...دیگه نمیترسم
پرش زمانی به فردا صبح ....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
۳.۴k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.