پارت 26=
پارت 26=
ویو کلارا: با استرس به پذیرایی رفتم و با اشاره سر سلامی کردم، بعد به سمت آشپزخانه رفتم و قهوه ای براشون ریختم هنگام رفتن استرسم گرفت مخصوصا برای اینکه همچین لباسی پوشیدم(اسلاید 2)، نمیدونم چرا اسنیپ میخواد جلوی اینا خوب به نظر برسم.
به سمت پذیرایی رفتم و قهوه ها رو جلوشون گذاشتم که زنگ در به صدا در اومد، یعنی کی میتونه باشه؟!
☆کلارا، برو در و باز کن
♡چشم پرفسور
با عجله به سمت در رفتم و دستگیره رو چرخوندم...
ویو کلارا: با استرس به پذیرایی رفتم و با اشاره سر سلامی کردم، بعد به سمت آشپزخانه رفتم و قهوه ای براشون ریختم هنگام رفتن استرسم گرفت مخصوصا برای اینکه همچین لباسی پوشیدم(اسلاید 2)، نمیدونم چرا اسنیپ میخواد جلوی اینا خوب به نظر برسم.
به سمت پذیرایی رفتم و قهوه ها رو جلوشون گذاشتم که زنگ در به صدا در اومد، یعنی کی میتونه باشه؟!
☆کلارا، برو در و باز کن
♡چشم پرفسور
با عجله به سمت در رفتم و دستگیره رو چرخوندم...
۵.۳k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.