رفتیم با کای غذا خوردیم
رفتیم با کای غذا خوردیم
پرونده هارو چک کردم
ساعت 7 شب شده بود
بلخره کارم تموم شد داشتم میمردم از گرسنگی و خستگی
اومدم بیرون کای گفت
_ من دیگ دارم میرم خونه
+اها به سلامت منم دارم میرم
_تهیونگ چی
+اییییی یادم رفت اصلا
رفتم به نگهبان گفتم تهیونگ رو بیارن که بریم
خدایا بخیر بگذرون
بیرون وایساده بودم تا تهیونگ رو بیارن
اومد دستش دستبند بود
+بازش کن
*ولی خا...
+زودباش
دستش باز کرد دستبندو گرفتمو گفتم برو
داشتیم میرفتیم سمت ماشین
_چخبر
+....
_بیب ببی....
+اگ ی بار دیگ اینجوری صحبت کنی خودم قاتلت میشم!
درو باز کرد نشست تو ماشین
دستشو به در ماشین دستبند زدم
_چیکار میکنی
+حوصله ندارم فرار کنی
_(خندید)اخه چرا باید از دستت فرار کنم بخاطر تو اومدم بیب
+چی
_هیچی
منظورش چی بود بخاطر تواومدم
دیگ چیزی نگفتیم رسیدیم دستشو باز کردم
پیاده شدم خودم
میتونی پیاده شی اقای کیم
_تا کی میخای وانمود کنی منو نمیشناسی
+تا وقتی که اعتراف کنی!
#وانشات
#بی_تی_اس
#فیکشن
پرونده هارو چک کردم
ساعت 7 شب شده بود
بلخره کارم تموم شد داشتم میمردم از گرسنگی و خستگی
اومدم بیرون کای گفت
_ من دیگ دارم میرم خونه
+اها به سلامت منم دارم میرم
_تهیونگ چی
+اییییی یادم رفت اصلا
رفتم به نگهبان گفتم تهیونگ رو بیارن که بریم
خدایا بخیر بگذرون
بیرون وایساده بودم تا تهیونگ رو بیارن
اومد دستش دستبند بود
+بازش کن
*ولی خا...
+زودباش
دستش باز کرد دستبندو گرفتمو گفتم برو
داشتیم میرفتیم سمت ماشین
_چخبر
+....
_بیب ببی....
+اگ ی بار دیگ اینجوری صحبت کنی خودم قاتلت میشم!
درو باز کرد نشست تو ماشین
دستشو به در ماشین دستبند زدم
_چیکار میکنی
+حوصله ندارم فرار کنی
_(خندید)اخه چرا باید از دستت فرار کنم بخاطر تو اومدم بیب
+چی
_هیچی
منظورش چی بود بخاطر تواومدم
دیگ چیزی نگفتیم رسیدیم دستشو باز کردم
پیاده شدم خودم
میتونی پیاده شی اقای کیم
_تا کی میخای وانمود کنی منو نمیشناسی
+تا وقتی که اعتراف کنی!
#وانشات
#بی_تی_اس
#فیکشن
۵.۵k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.