آ کن
_آ کن
+بلهه؟؟
میگم دهنتو باز کن تا بهت بدم
+ا.اها میتونم خودما
_میدونم ولی میخوام خودم بدم
+چشم
_غذا رو کامل دادم بهش ببین من میخوام برم شرکت همینجا میمونی بیرون نمیری
+چشم
پرش زمانی ۴ ساعت بعد
+داشت خوبم میبرد که در محکم باز شد یکی از خدمتکار ها بود
& دخترک هرزه که به جیمین من نزدیک میشی
حالیت میکنم شروع کردم زدنش
+شروع کرد زدنم منم جیغغ میزدم اییی چیکار میکنی نزن اییی
_رسیدم عمارت کارام تموم شد نزدیک اتاقم بودم که صدای اه و ناله میمود رفتم تو اتاقم فکر کردم ا.ت داره با یکی 🔞 میکنع که دیدم لیا داره می زنتش هیییی چیکار میکنی ها بکش کنار ا.تتت خوبی ا.تتتت
چه غلطی کردی دخترک هرزه
&ارباب اون جاسوسه اون موقع تو پارک که دیدنش با خواهرش از اول نقشه کشیده بودن تا به شما نزدیک بشن و مدارکتونو بدزه
_چ.چی
+چی میگی هاااا مگه من چند سالمه که بخوام جاسوسی کنم
&جاسوسی به سن و سال نیست فهمیدی
+شاید تو باشی ولی من نیست ارباب به خدا دروغه از هر همسایه ی ما بپزسی همه میدونن که من جاسوس نیستم به خدا راست می گم
_خیلی خب لیا برو بیرون
& ولی ارباب
_گفتمممم برووووو( داد )
& چ.چشم
_خیلی خب توضیح بده چه اتفاقی افتاده
+من همین نیم ساعت پیش داشت خوابم می برد که یدفعه در محکم باز شد و لیا شروع کرد منو کتک زدن و گفت که به جیمین من نزدیک میشی نشونت میدم هقق به خدا من جاسوس نیستم
_خیلی خب میدونم باهاش چیکار کنم اروم باش بدنت درد میکنه
+کم
_بیا ببرمت حموم
+میتونم خودم برم
_من میبرت ( جدی )
+چ.چشم ( خجالت و ترسیده )
_هی خجالت نکش من یبار بدنتو دیدم
+گونه هام مطمئنم مثل لبو شده
_خندههه نگاش کن باشه خودت برو من میرم حساب لیا رو برسم
+ممنون ارباب
_خواهش
رفتم تحقیق که ببینم واقعا ا.ت جاسوسه یا نه
تحقیقم ک به بادیگار شخصیم دادم که مثل چشام بهش اعتماد داشتم
=ارباب تحقیق کردم خانم ا.ت جاسوس نیست
_کشتمش لیا رو خیلی خب میتونی بری ممنون
=وظیفمه
+بلهه؟؟
میگم دهنتو باز کن تا بهت بدم
+ا.اها میتونم خودما
_میدونم ولی میخوام خودم بدم
+چشم
_غذا رو کامل دادم بهش ببین من میخوام برم شرکت همینجا میمونی بیرون نمیری
+چشم
پرش زمانی ۴ ساعت بعد
+داشت خوبم میبرد که در محکم باز شد یکی از خدمتکار ها بود
& دخترک هرزه که به جیمین من نزدیک میشی
حالیت میکنم شروع کردم زدنش
+شروع کرد زدنم منم جیغغ میزدم اییی چیکار میکنی نزن اییی
_رسیدم عمارت کارام تموم شد نزدیک اتاقم بودم که صدای اه و ناله میمود رفتم تو اتاقم فکر کردم ا.ت داره با یکی 🔞 میکنع که دیدم لیا داره می زنتش هیییی چیکار میکنی ها بکش کنار ا.تتت خوبی ا.تتتت
چه غلطی کردی دخترک هرزه
&ارباب اون جاسوسه اون موقع تو پارک که دیدنش با خواهرش از اول نقشه کشیده بودن تا به شما نزدیک بشن و مدارکتونو بدزه
_چ.چی
+چی میگی هاااا مگه من چند سالمه که بخوام جاسوسی کنم
&جاسوسی به سن و سال نیست فهمیدی
+شاید تو باشی ولی من نیست ارباب به خدا دروغه از هر همسایه ی ما بپزسی همه میدونن که من جاسوس نیستم به خدا راست می گم
_خیلی خب لیا برو بیرون
& ولی ارباب
_گفتمممم برووووو( داد )
& چ.چشم
_خیلی خب توضیح بده چه اتفاقی افتاده
+من همین نیم ساعت پیش داشت خوابم می برد که یدفعه در محکم باز شد و لیا شروع کرد منو کتک زدن و گفت که به جیمین من نزدیک میشی نشونت میدم هقق به خدا من جاسوس نیستم
_خیلی خب میدونم باهاش چیکار کنم اروم باش بدنت درد میکنه
+کم
_بیا ببرمت حموم
+میتونم خودم برم
_من میبرت ( جدی )
+چ.چشم ( خجالت و ترسیده )
_هی خجالت نکش من یبار بدنتو دیدم
+گونه هام مطمئنم مثل لبو شده
_خندههه نگاش کن باشه خودت برو من میرم حساب لیا رو برسم
+ممنون ارباب
_خواهش
رفتم تحقیق که ببینم واقعا ا.ت جاسوسه یا نه
تحقیقم ک به بادیگار شخصیم دادم که مثل چشام بهش اعتماد داشتم
=ارباب تحقیق کردم خانم ا.ت جاسوس نیست
_کشتمش لیا رو خیلی خب میتونی بری ممنون
=وظیفمه
۲۴.۴k
۲۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.