هریک از ما را میتوان مانند روزنامه ورق زد
هریک از ما را میتوان مانند روزنامه ورق زد...
صفحهی حوادثمان را که باز کنی میبینی روزی هزار بار میمیریم!
«وی فردی بسیار حساس بود» میتواند تیتر خوبی برای یک قتل غیر عمد باشد...
«وی خودش را از طبقهی آخر افکار بی سر و تهش پایین انداخت» تیتر یک خودکشی جاودانه!
«روزی هزار جنین حاصل از روابط نامشروع بین عقل و احساسش، سقط میشوند» میتوان از آن به عنوان یک معضل اجتماعی یاد کرد که شدیدا نیاز به رسیدگی دارد!
«احساسش را حین پرسه زدن در حرفها و قولهای قدیمی آدمهای مورد اعتماد زندگیاش ربودهاند!»
حتی آدمهای مورد اعتماد, زندگیاش را هم ربودهاند!
گاهی اوقات هم خودمان متهم میشویم!
«وی طی یک اقدام شتابزده تمام ساکنین قلبش را به قتل رساند» تیتر یک کشتار دست جمعی!
هریک از ما را میتوان مثل یک روزنامهی تاریخ مصرف گذشتهی باطله مچاله کرد و با بهره بردن از نشانه گیری صحیح، به زبالهدان خاطرات پرتاب کرد.
«وی در پارهای از مواقع، توسط مقتول نادیده گرفته میشد!!»
صفحهی نیازمندیها را که باز کنی، پر است از نیازهایی که شاید دربارهشان به هیچ کس نگفتی... هیچ کس تو را نخواند... و شاید هرگز نخواستند که بخوانند... چه بسا اگر میخواندند مجبور نبودی قتل عامشان کنی!!
«به یک دوست ساده نیازمندیم. از نوع با دوامش از همان جان سختها... همانهایی که وقتهایی که خودت هم خودت را تحمل نمیکنی تو را در آغوش میگیرند... همان همیشگی.ها!!»
«نیازمندیم به صدای خندهی عزیزانمان»
«جدیدا دلمان زیاد زخم میشود! نیازمندیم به یک نفر که بیوقفه مداوا کند!!»
«نیازمندیم به یک نفر از جنس کوه و جسارت و آرامش! عاشق شدن را که همه بلدند...»
هریک از ما را میتوان مانند یک روزنامه ورق زد...
«نیازمندیم به روزی خالی از حوادث و نیازمندیها»
صفحهی حوادثمان را که باز کنی میبینی روزی هزار بار میمیریم!
«وی فردی بسیار حساس بود» میتواند تیتر خوبی برای یک قتل غیر عمد باشد...
«وی خودش را از طبقهی آخر افکار بی سر و تهش پایین انداخت» تیتر یک خودکشی جاودانه!
«روزی هزار جنین حاصل از روابط نامشروع بین عقل و احساسش، سقط میشوند» میتوان از آن به عنوان یک معضل اجتماعی یاد کرد که شدیدا نیاز به رسیدگی دارد!
«احساسش را حین پرسه زدن در حرفها و قولهای قدیمی آدمهای مورد اعتماد زندگیاش ربودهاند!»
حتی آدمهای مورد اعتماد, زندگیاش را هم ربودهاند!
گاهی اوقات هم خودمان متهم میشویم!
«وی طی یک اقدام شتابزده تمام ساکنین قلبش را به قتل رساند» تیتر یک کشتار دست جمعی!
هریک از ما را میتوان مثل یک روزنامهی تاریخ مصرف گذشتهی باطله مچاله کرد و با بهره بردن از نشانه گیری صحیح، به زبالهدان خاطرات پرتاب کرد.
«وی در پارهای از مواقع، توسط مقتول نادیده گرفته میشد!!»
صفحهی نیازمندیها را که باز کنی، پر است از نیازهایی که شاید دربارهشان به هیچ کس نگفتی... هیچ کس تو را نخواند... و شاید هرگز نخواستند که بخوانند... چه بسا اگر میخواندند مجبور نبودی قتل عامشان کنی!!
«به یک دوست ساده نیازمندیم. از نوع با دوامش از همان جان سختها... همانهایی که وقتهایی که خودت هم خودت را تحمل نمیکنی تو را در آغوش میگیرند... همان همیشگی.ها!!»
«نیازمندیم به صدای خندهی عزیزانمان»
«جدیدا دلمان زیاد زخم میشود! نیازمندیم به یک نفر که بیوقفه مداوا کند!!»
«نیازمندیم به یک نفر از جنس کوه و جسارت و آرامش! عاشق شدن را که همه بلدند...»
هریک از ما را میتوان مانند یک روزنامه ورق زد...
«نیازمندیم به روزی خالی از حوادث و نیازمندیها»
- ۳.۱k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط