" ددی مافیایی من "
" ددی مافیایی من "
( فصل ۲ )
پارت : ۳۱
یونگی ویو :
بورام : خب میگم بارام چه استعداد هایی داره ؟
جیا : چرا داری طوری حرف میزنی که انگار تا الان مارو نمیشناختی ؟
بورام : امممم خب به نظرم اینطور بهتره نه ؟
جیا : امممم خبب بارام...
تهیونگ : داخله کشتنه ادما استعداد داره
جیا : اره...
تهیونگ : داخله ریدن به ادما ام استعداد داره
جیا : ....
تهیونگ : ترکه تحصیلم کرده
جیا : داخ...
تهیونگ : اها راستی اگه مردی ام نزدیکش بشه یه گلوله داخله سرش خالی میکنه
یونگی : یا خداا
یونگی : پسرم دختره دیگه ای رو نمیخوای ؟
یونگی : من از همین الان به جای تو دارم درد میکشم
لیون : با،بابا چرا اینطور میگی ؟
لیون : بارام مثله خواهره منه
لیون : راستش من جیهون رو میخوام ( دختر جیمین 🗿)
بونگ وو : نه
لیون : چی ؟
بونگ وو : من اونو میخوام
لیون : خب من نلی رو میخوام ( دختر نامجون 🗿)
یونگی : ( یکی زد تو کله لیون )
لیون : اخخخخ بابا چرا میزنی ؟
یونگی : بچه تو چی از جونه دخترای داداشای من میخوای ؟
یونگی : تازه نلی ازت ۳ سال بزرگتره
لیون : خب بابا چون عمو ها خیلی جذابن تازه دختراشونم کیوتن
یونگی : به نظرت دختری که ادم میکشه کیوته 🗿
جیا : به نظرم بهتره که لیون با یه گربه ازدواج کنه نه ؟
لیون : بابام خیلی شبیه گربه هاست
لیون : من میخوام با ، بابا ....
یونگی : ادامه بده تا با پا بیام داخله صورتت 🗿
( فصل ۲ )
پارت : ۳۱
یونگی ویو :
بورام : خب میگم بارام چه استعداد هایی داره ؟
جیا : چرا داری طوری حرف میزنی که انگار تا الان مارو نمیشناختی ؟
بورام : امممم خب به نظرم اینطور بهتره نه ؟
جیا : امممم خبب بارام...
تهیونگ : داخله کشتنه ادما استعداد داره
جیا : اره...
تهیونگ : داخله ریدن به ادما ام استعداد داره
جیا : ....
تهیونگ : ترکه تحصیلم کرده
جیا : داخ...
تهیونگ : اها راستی اگه مردی ام نزدیکش بشه یه گلوله داخله سرش خالی میکنه
یونگی : یا خداا
یونگی : پسرم دختره دیگه ای رو نمیخوای ؟
یونگی : من از همین الان به جای تو دارم درد میکشم
لیون : با،بابا چرا اینطور میگی ؟
لیون : بارام مثله خواهره منه
لیون : راستش من جیهون رو میخوام ( دختر جیمین 🗿)
بونگ وو : نه
لیون : چی ؟
بونگ وو : من اونو میخوام
لیون : خب من نلی رو میخوام ( دختر نامجون 🗿)
یونگی : ( یکی زد تو کله لیون )
لیون : اخخخخ بابا چرا میزنی ؟
یونگی : بچه تو چی از جونه دخترای داداشای من میخوای ؟
یونگی : تازه نلی ازت ۳ سال بزرگتره
لیون : خب بابا چون عمو ها خیلی جذابن تازه دختراشونم کیوتن
یونگی : به نظرت دختری که ادم میکشه کیوته 🗿
جیا : به نظرم بهتره که لیون با یه گربه ازدواج کنه نه ؟
لیون : بابام خیلی شبیه گربه هاست
لیون : من میخوام با ، بابا ....
یونگی : ادامه بده تا با پا بیام داخله صورتت 🗿
۹.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.