خانههای قدیمی هنوز هم بوی زندگی می دهند
.
خانههای قدیمی هنوز هم بوی زندگی می دهند...
هنوز هم واردشان که میشوی
حوض آبی وسط حیاط که شب یلدا پر از هندوانه و انار میشد را میتوانی تجسم کنی...
هنوز هم از اتاق گوشهی حیاط که حکم آشپزخانه را داشت
بوی قورمه سبزی چرب و چیلی مادر را حس میکنی...
یا گوشهی سیمانی حیاط که بچه ها با زغال خانه بازی کشیدهاند برای لی لی...
یا آن اتاق های تو در تو، که همه از حال هم باخبر بودند...
طنابهای پر از رخت و لباس که از این سر تا آن سرحیاط کشیده شدهاند...
وَ صدای آرام مادربزرگ، موقع ذکر گفتنش
یا صدای کلون و کوبه روی در خانه که معلوم بود باید چادر به سر کنیم
یا با همان لباسهای خانگی به پیشواز مهمانان برویم...
یا ایوان جلوی خانه که همیشه خلوتگاه پدر و مادر بود...
میدانید...
خانههای قدیمی داستانشان از بقیه جداست...
آنها تنها جایی هستند که میشود اندکی زندگی کردن را تجسم کرد...
.
دلم کمی قدیم میخواهد...
.
خانههای قدیمی هنوز هم بوی زندگی می دهند...
هنوز هم واردشان که میشوی
حوض آبی وسط حیاط که شب یلدا پر از هندوانه و انار میشد را میتوانی تجسم کنی...
هنوز هم از اتاق گوشهی حیاط که حکم آشپزخانه را داشت
بوی قورمه سبزی چرب و چیلی مادر را حس میکنی...
یا گوشهی سیمانی حیاط که بچه ها با زغال خانه بازی کشیدهاند برای لی لی...
یا آن اتاق های تو در تو، که همه از حال هم باخبر بودند...
طنابهای پر از رخت و لباس که از این سر تا آن سرحیاط کشیده شدهاند...
وَ صدای آرام مادربزرگ، موقع ذکر گفتنش
یا صدای کلون و کوبه روی در خانه که معلوم بود باید چادر به سر کنیم
یا با همان لباسهای خانگی به پیشواز مهمانان برویم...
یا ایوان جلوی خانه که همیشه خلوتگاه پدر و مادر بود...
میدانید...
خانههای قدیمی داستانشان از بقیه جداست...
آنها تنها جایی هستند که میشود اندکی زندگی کردن را تجسم کرد...
.
دلم کمی قدیم میخواهد...
.
- ۶.۲k
- ۱۳ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط