به چه تشبیه کنم عطر تو در باران را

به چه تشبیه کنم عطر تو در باران را
نیمه شب رد شدن از گردنه ی حیران را؟
حاضرم بر سر چشمان تو امضا بکنم
ترکمنچای ترین حالت یک پیمان را
طعم شیرین لبان تو و قندش کافیست
ببرد حاشیه خرمای بم کرمان را
جبرییل آمده از جانب حق بار دگر
در شب چشم تو تکرار کند قرآن را
میزدی با هیجان بوسه ی داغی به لبم
تا بگیرم زِ تنت سخت ترین تاوان را
در کنار تو من از مرگ ندارم ترسی
مَلَک چشم تو آرام بگیرد جان را
شهر احساس مرا ریخت بهم چشمانت
در دلم کاش بیایی بدهی سامان را
دیدگاه ها (۸)

شمردم    روزهای  تیره  بختیاز آن روزی که بر تختم نشستینشستی ...

باران ببارد کوچه خیسِ آب باشد ،معشوقه ات دیوانه ای بی تاب با...

بگو   تا  کی دلِ  دیوانه  دیدن؟به  تا کی در تب و  آلاله چیدن...

فكر كن صبح شود نم نم باران بزنديارت از كوچه سرى تا ته ايوان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط