و همراه نایون رفتم پایین بقیه اجوما ها داشتن پخت و پز میک
و همراه نایون رفتم پایین بقیه اجوما ها داشتن پخت و پز میکردن و یهو جیا از پشت با دستش محکم زد بهم و بعد موهام رو کشید
ا.ت. ایییی
(جیا رو ج میزارم)
ج. برو گمشو سر کارت نیز صبحانه رو امروز تو باید بچینی
ا.ت. مگه تو رئیسمی
ج. مثله اینکه حرف حالیت نیست بچه من برده ی اربابم و باید حرفمو گوش بدی
ا.ت. منم همینطور
ج. ولی من اولیم
ا.ت. ایشش
ج. بگو چشم
ا.ت. چشم
ج. افرین حالا گمشو
رفتم میز صبحانه رو بعد ۱۰ دقیقه چیدم
که ارباب اومد خونه
ا.ت. س..سلام ارباب
شوگا. سلام ، بقیه کجان؟
ا.ت. تو..تو.. اشپز خونه
ارباب اومد داخل و بقیه اجوما ها اومدن جلو و سلام کردن ولی ارباب بی محلی کرد و رفت تو اتاقش
و...
sorry
باید برم کیکم رو بگیرم🤗
ا.ت. ایییی
(جیا رو ج میزارم)
ج. برو گمشو سر کارت نیز صبحانه رو امروز تو باید بچینی
ا.ت. مگه تو رئیسمی
ج. مثله اینکه حرف حالیت نیست بچه من برده ی اربابم و باید حرفمو گوش بدی
ا.ت. منم همینطور
ج. ولی من اولیم
ا.ت. ایشش
ج. بگو چشم
ا.ت. چشم
ج. افرین حالا گمشو
رفتم میز صبحانه رو بعد ۱۰ دقیقه چیدم
که ارباب اومد خونه
ا.ت. س..سلام ارباب
شوگا. سلام ، بقیه کجان؟
ا.ت. تو..تو.. اشپز خونه
ارباب اومد داخل و بقیه اجوما ها اومدن جلو و سلام کردن ولی ارباب بی محلی کرد و رفت تو اتاقش
و...
sorry
باید برم کیکم رو بگیرم🤗
۲.۹k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.