ماه در آغوش شب به خواب مى رود و من هنوز بيدارم.
ماه در آغوش شب به خواب مى رود و من هنوز بيدارم.
خاطره ها صف مى كشند به خيالم و من همیشه خمار نور ماه میمانم.
هيچ چيز جاى خودش نيست.
در تنم لحظه ها تب دارند.
و من چه بى تابانه بر شانه هاى سياه شب با خیال هایم غرق میشوم...
خاطره ها صف مى كشند به خيالم و من همیشه خمار نور ماه میمانم.
هيچ چيز جاى خودش نيست.
در تنم لحظه ها تب دارند.
و من چه بى تابانه بر شانه هاى سياه شب با خیال هایم غرق میشوم...
۱۰.۳k
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.