"راه خیانت"
"راه خیانت"
پارت29
چی!دارن چی میگن
(بله عزیزان وقتی کوک میخواست گوشیشو بزار اونور دستش میخوره و جواب تماسو میده)
قط کردم و گوشیمو پرت کردم اونور یعنی چی داره بهم خیانت میکنه(با گریه و داد)
هر چی دمه دستم میومد و پرت میکردم و تموم مجسمه ها رو شکستم و دستمم بریدم و داشت خون زیادی از دستم میومد همش جیغ و داد میکشیدم
نشستم روی زمین و همش داشتم گریه میکردم
.
.
.
.
.
.
بعد از چند دقیقه یکم حالم بهتر شد اما دستم درد می کرد بلند شدم همه جارو تار میدیدم خونه رو جمع کردم دستمو پانسمان کردم و میزو هم جمع کرد گوشیمو برداشتم و چراغارو خاموش کردم و رفتم توی اتاقم ارایشمو پاک کردم لباسمو عوض کردم و دراز کشیدم و خوابیدم
.
.
.
.
.
.
با داد بلند شدم
نههههه!
همش نفس نفس میزدم خواب خیلی بدی بود به ساعت نگاه کردم ساعت سه شب بود نگاهی به دور و برم کردم کوک نیومده بود
هه معلومه الان پیش خانوم جاش خوبه
نگاهی به بالشم کردم بخاطر اشکام خیس خیس بود بلند شدم بالشمو عوض کردم گرفتم خوابیدم..
پارت29
چی!دارن چی میگن
(بله عزیزان وقتی کوک میخواست گوشیشو بزار اونور دستش میخوره و جواب تماسو میده)
قط کردم و گوشیمو پرت کردم اونور یعنی چی داره بهم خیانت میکنه(با گریه و داد)
هر چی دمه دستم میومد و پرت میکردم و تموم مجسمه ها رو شکستم و دستمم بریدم و داشت خون زیادی از دستم میومد همش جیغ و داد میکشیدم
نشستم روی زمین و همش داشتم گریه میکردم
.
.
.
.
.
.
بعد از چند دقیقه یکم حالم بهتر شد اما دستم درد می کرد بلند شدم همه جارو تار میدیدم خونه رو جمع کردم دستمو پانسمان کردم و میزو هم جمع کرد گوشیمو برداشتم و چراغارو خاموش کردم و رفتم توی اتاقم ارایشمو پاک کردم لباسمو عوض کردم و دراز کشیدم و خوابیدم
.
.
.
.
.
.
با داد بلند شدم
نههههه!
همش نفس نفس میزدم خواب خیلی بدی بود به ساعت نگاه کردم ساعت سه شب بود نگاهی به دور و برم کردم کوک نیومده بود
هه معلومه الان پیش خانوم جاش خوبه
نگاهی به بالشم کردم بخاطر اشکام خیس خیس بود بلند شدم بالشمو عوض کردم گرفتم خوابیدم..
۱۰.۶k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲