My charming mafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part17
توی ماشین ب جونگ کوک نگا میکردم ولی هیچ حرفی نمیزدم ک یهو جونگ کوک بهم گفت
-چیزی میخوای بگی
+ه.. هااا
-چی میخوای بم بگی
+عم هیچی
-پس چرا داری نگام میکنی
+همینجوری
-بش رسیدیم پیادع شو منتظرم بش منم برم ماشین یجا پارک. کنم باهم بریم
+ب... باهم ب.. بش
ویو ات
از ماشین پیادع شدم منتظر جونگ کوک بودم خیلی رفتاراش عجیب شد همین طوری داشتم فکر میکردم ک نوحاا بم زنگ زد
&الو ات
+سلام بل
&کجایی
+جلو دانشگام
&اها منم تو کلاسم بیام دنبالت
+نه منتظر جونگ. کوکم
&چی پشمام منتظر اون چرا
+گفت منتطرش بشم تا باهم بیایم کلاس الان رفت ماشینشو ی جا پارک کنه
&عع چقد جالب
+ار ببین جونگ کوک اومد تو کلاس میبینمت بای
&بش خدافظ
-با کی داشتی تلفنی حرف میزدی
+نوحاا بود
-باهم صمیمی اید
+ار من نوحاا ااملی دختر خاله های همیم
-عع
+نوحاا املی خواهرن
-واقعن
+ار
ویو ات
ب جلو کلاس رسیدیم استاد تو کلاس بود منو جونگ کوک وقتی باهم وارد کلاس شدیم همه ماتشون بردع بود ک جنی یهو گفت
"استاد این عجیب نیس ک این دوتا باهم وارد کلاس شدن
=بله خیلی عجیبع نکنع شماا باهم....
-کیر توش دلم میخواد همشونو بکشم (اروم)
بهش گفتم چیزی نگ خودم دست ب کار شدم و ب استاد گفتم
+ببخشید منو اقای جعون هیچی بینمون نیس لطفا همچین فکری نکنید من خواب موندم برای همین دیر کردم جلو دانشگاه اقای جعون هم دیدم
=اهه بله ببخشید ما شما دوتارو همزمان دیدیم و باعث شد سواتفاهم پیش بیاد خانم ات شما برید سر جاتون بشینید و اقای جعون من با شما کار دارم
ویو ات
با لبخندی رفتم سر جام نشستم و متوجه نگا جونگ کوک ب خودم شدم خیلی عصبانی بود خشم از تو چشاش میتونستم ببینم با اخمی ب من نگا میکرد انقد عصبانی بود ک تمام رگای گردنش زدع بود بیرون نگاهش ب من باعث میشد تنم بلرزع ک املی صدام کرد
~ات
+بل
~جونگ کوک نگا
+دیدمش
~تو جونگ کوک از هم خوشتون میاد
+ار
ک یهو نوحا گفت
&پس این حرفت خیلی عصبانیش کرد اون دار خیلی بد بت نگا میکنع و هر سوالی استاد ازش میپرسع جواب نمید فقط دار نگات میکنه
+بچ ها باید یچیزی بگم بهتون
&چیشد
+بابام باز قمار کرد
~چی باز اینبار سرع چی
+بهترع بگید با کی
&با کی
+با جعون جونگ کوک سرع من
ادامه دارد........
#مافیای_جذاب_من
#part17
توی ماشین ب جونگ کوک نگا میکردم ولی هیچ حرفی نمیزدم ک یهو جونگ کوک بهم گفت
-چیزی میخوای بگی
+ه.. هااا
-چی میخوای بم بگی
+عم هیچی
-پس چرا داری نگام میکنی
+همینجوری
-بش رسیدیم پیادع شو منتظرم بش منم برم ماشین یجا پارک. کنم باهم بریم
+ب... باهم ب.. بش
ویو ات
از ماشین پیادع شدم منتظر جونگ کوک بودم خیلی رفتاراش عجیب شد همین طوری داشتم فکر میکردم ک نوحاا بم زنگ زد
&الو ات
+سلام بل
&کجایی
+جلو دانشگام
&اها منم تو کلاسم بیام دنبالت
+نه منتظر جونگ. کوکم
&چی پشمام منتظر اون چرا
+گفت منتطرش بشم تا باهم بیایم کلاس الان رفت ماشینشو ی جا پارک کنه
&عع چقد جالب
+ار ببین جونگ کوک اومد تو کلاس میبینمت بای
&بش خدافظ
-با کی داشتی تلفنی حرف میزدی
+نوحاا بود
-باهم صمیمی اید
+ار من نوحاا ااملی دختر خاله های همیم
-عع
+نوحاا املی خواهرن
-واقعن
+ار
ویو ات
ب جلو کلاس رسیدیم استاد تو کلاس بود منو جونگ کوک وقتی باهم وارد کلاس شدیم همه ماتشون بردع بود ک جنی یهو گفت
"استاد این عجیب نیس ک این دوتا باهم وارد کلاس شدن
=بله خیلی عجیبع نکنع شماا باهم....
-کیر توش دلم میخواد همشونو بکشم (اروم)
بهش گفتم چیزی نگ خودم دست ب کار شدم و ب استاد گفتم
+ببخشید منو اقای جعون هیچی بینمون نیس لطفا همچین فکری نکنید من خواب موندم برای همین دیر کردم جلو دانشگاه اقای جعون هم دیدم
=اهه بله ببخشید ما شما دوتارو همزمان دیدیم و باعث شد سواتفاهم پیش بیاد خانم ات شما برید سر جاتون بشینید و اقای جعون من با شما کار دارم
ویو ات
با لبخندی رفتم سر جام نشستم و متوجه نگا جونگ کوک ب خودم شدم خیلی عصبانی بود خشم از تو چشاش میتونستم ببینم با اخمی ب من نگا میکرد انقد عصبانی بود ک تمام رگای گردنش زدع بود بیرون نگاهش ب من باعث میشد تنم بلرزع ک املی صدام کرد
~ات
+بل
~جونگ کوک نگا
+دیدمش
~تو جونگ کوک از هم خوشتون میاد
+ار
ک یهو نوحا گفت
&پس این حرفت خیلی عصبانیش کرد اون دار خیلی بد بت نگا میکنع و هر سوالی استاد ازش میپرسع جواب نمید فقط دار نگات میکنه
+بچ ها باید یچیزی بگم بهتون
&چیشد
+بابام باز قمار کرد
~چی باز اینبار سرع چی
+بهترع بگید با کی
&با کی
+با جعون جونگ کوک سرع من
ادامه دارد........
۲۲.۸k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.