فیک چند پارتی(زخم عمیق) از جیمین(پارت۱)
فیک چند پارتی(زخم عمیق) از جیمین(پارت۱)
دروغ گو
ای کاش زود تر بمیری
آرزو میکنم درد بکشی
دختریکه ی .........
همه این حرف ها بار ها و بار ها توی ذهن ا.ت تکرار میشد
* ا......آخه چرا جیمین چرا اینکارو بامن کردی مگه من چیکارت کردم
۰۰۰فلش بک۰۰۰
* هوی جیمین کیفمو بده
& نوچ نوچ بچه ها کیفشو بندازید توی سطل زباله
* نههههه نکنید
کیف ا.ت رو انداختن داخل سطل زباله
* آخه چرا آخه چرا همش اینکارو میکنی مگه من چیکارت کردم که آزارم میدی
& تو منو عاشق خودت کردی ولی بهم جواب منفی میدی و ردم میکنی
( ا.ت ۲۰ سالشه جیمین هم ۲۰ سالشه و میرن دانشگاه و جیمین عاشق ا.ت شده ولی ا.ت ردش میکنه چون دوستش نداره و جیمین هم واسه همین واسش غلدری میکنه و عذیتش میکنه)
* من تو رو دوست ندادم
بعد از زدن این حرف ا.ت جیمین رو حل داد جیمین هم افتاد و یک زخم روی چشمش (مثل گریم یونگی تو دچیتا) ایجاد شد و از اون روز واسش یادگاری موند ولی دکترا گفتن خدا رو شکر فقط رو پوستشه و چشمش کاری نشده
از اون روز همه به ا.ت حرف های بد میزنند چون جیمین بعد از اون حادثه به خاطر زخمش اعتماد به نفسشو از دست داد و دیگه به مدرسه نرفت
... پایان فلش بک ...
ا.ت همینجوری داخل بارون قدم میزد که یه ماشین سیاه رنگ جلوش واستاد و یه مردی از داخلش امد بیرون
مرد . شما خانم جانگ ا.ت هستید
* بله خودمم چیزی شده
مرد . من از طرف آقای پارک جیمین آمدن دنبالتون و گفتن بهتون بگم که باهاتون کار مهم دارن لطفا همراهمون بیایید
* باشه
ا.ت داخل ماشین نشست و حرکت کردند به طرف عمارت جیمین
بعد چند مین رسیدن و پیاده شدن ا.ت رو به طرف اتاق جیمین راهنمایی کردن ندیمه ای که همراه ا.ت رفته بود اونجا در اتاق جیمین رو زد
& بیا تو
ا.ت وارد اتاق شد
* س......سلام
& واو به به به خانم جانگ ا.ت
این پارت یک اگه خواستین بگین بقیشو بزارم
دروغ گو
ای کاش زود تر بمیری
آرزو میکنم درد بکشی
دختریکه ی .........
همه این حرف ها بار ها و بار ها توی ذهن ا.ت تکرار میشد
* ا......آخه چرا جیمین چرا اینکارو بامن کردی مگه من چیکارت کردم
۰۰۰فلش بک۰۰۰
* هوی جیمین کیفمو بده
& نوچ نوچ بچه ها کیفشو بندازید توی سطل زباله
* نههههه نکنید
کیف ا.ت رو انداختن داخل سطل زباله
* آخه چرا آخه چرا همش اینکارو میکنی مگه من چیکارت کردم که آزارم میدی
& تو منو عاشق خودت کردی ولی بهم جواب منفی میدی و ردم میکنی
( ا.ت ۲۰ سالشه جیمین هم ۲۰ سالشه و میرن دانشگاه و جیمین عاشق ا.ت شده ولی ا.ت ردش میکنه چون دوستش نداره و جیمین هم واسه همین واسش غلدری میکنه و عذیتش میکنه)
* من تو رو دوست ندادم
بعد از زدن این حرف ا.ت جیمین رو حل داد جیمین هم افتاد و یک زخم روی چشمش (مثل گریم یونگی تو دچیتا) ایجاد شد و از اون روز واسش یادگاری موند ولی دکترا گفتن خدا رو شکر فقط رو پوستشه و چشمش کاری نشده
از اون روز همه به ا.ت حرف های بد میزنند چون جیمین بعد از اون حادثه به خاطر زخمش اعتماد به نفسشو از دست داد و دیگه به مدرسه نرفت
... پایان فلش بک ...
ا.ت همینجوری داخل بارون قدم میزد که یه ماشین سیاه رنگ جلوش واستاد و یه مردی از داخلش امد بیرون
مرد . شما خانم جانگ ا.ت هستید
* بله خودمم چیزی شده
مرد . من از طرف آقای پارک جیمین آمدن دنبالتون و گفتن بهتون بگم که باهاتون کار مهم دارن لطفا همراهمون بیایید
* باشه
ا.ت داخل ماشین نشست و حرکت کردند به طرف عمارت جیمین
بعد چند مین رسیدن و پیاده شدن ا.ت رو به طرف اتاق جیمین راهنمایی کردن ندیمه ای که همراه ا.ت رفته بود اونجا در اتاق جیمین رو زد
& بیا تو
ا.ت وارد اتاق شد
* س......سلام
& واو به به به خانم جانگ ا.ت
این پارت یک اگه خواستین بگین بقیشو بزارم
۱۱۳.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.