من برگشتم فصل ۲ (پارت۹)
من برگشتم فصل ۲ (پارت۹)
ب تمام سرعتم رفتم تا رسیدم به اونجا از ماشین پیاده شدم و رفتم به سمت اتاق عروس ا.ت تنها بود مادر پدرش مشغول صحبت با پدر مادر اون پسره بودن که قراره بود با ا.ت ازدواج کنه بدون اینکه منو ببینن رفتم توی اتاقش نشسته بود یه گوشه لباس عروس تنش بود و گریه میکرد
& ا.ت
* تهیونگا
پرید توی بغلم منم بغلش کردم
& زود لباساتو عوض کن بریم
* کجا بریم
& میخوام فرار کنیم بریم جایی که فقط من و تو باشیم
ا.ت رفتم لباسشو عوض کرد و آمد بیرون کمکش کردم بدون دیده شدن از اونجا بیاد بیرون و بعد سوار ماشین من شدیم رفتیم یه سری از لباسامون رو جمع کردیم و حرکت کردیم به سمت خونه یکی از آشنا هامون تا باهم ازدواج کنیم بعد انجام کار ها رفتیم فرودگاه قرار شد بریم خونه من توی آمریکا و اونجا زندگی کنیم
چند ساعت بعد از هواپیما آمدیم بیرون و رفتیم خونه ی من
* واو ميگما تهیونگا چه خونه ای داری
& اوهوم
رفتیم توی اتاقمون و وسایلمون رو چیدیم و لباسامون رو عوض کردیم روی تخت دراز کشیدیم
* هوف چقدر خسته شده بودم ها
& خب چیکار کنم که سرحال تر بشی
ا.ت ویو
با زدن این حرف تهیونگ امد جلو تر و به من نزدیک تر شد یه بوسه روی لبام گذاشت و بعدش شروع کرد به مک زدن انگار که یهویی تحریک شد منم همکاری میکردم
که یهو
(مسائل زن و شوهریه به تو ربطی نداره دیگه چیشد😂)
شروع کرد به در آوردن لباسام شکه نشدم چون منم تحریک شده بودم
۰۰۰۰۰۰پرش زمانی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰
(بازم ببخشید بابت پرش زمانی ولی خب مجبورم)
باهم رفتیم حمام و بعد کلی مسخره بازی بالاخره خوابمون برد
ب تمام سرعتم رفتم تا رسیدم به اونجا از ماشین پیاده شدم و رفتم به سمت اتاق عروس ا.ت تنها بود مادر پدرش مشغول صحبت با پدر مادر اون پسره بودن که قراره بود با ا.ت ازدواج کنه بدون اینکه منو ببینن رفتم توی اتاقش نشسته بود یه گوشه لباس عروس تنش بود و گریه میکرد
& ا.ت
* تهیونگا
پرید توی بغلم منم بغلش کردم
& زود لباساتو عوض کن بریم
* کجا بریم
& میخوام فرار کنیم بریم جایی که فقط من و تو باشیم
ا.ت رفتم لباسشو عوض کرد و آمد بیرون کمکش کردم بدون دیده شدن از اونجا بیاد بیرون و بعد سوار ماشین من شدیم رفتیم یه سری از لباسامون رو جمع کردیم و حرکت کردیم به سمت خونه یکی از آشنا هامون تا باهم ازدواج کنیم بعد انجام کار ها رفتیم فرودگاه قرار شد بریم خونه من توی آمریکا و اونجا زندگی کنیم
چند ساعت بعد از هواپیما آمدیم بیرون و رفتیم خونه ی من
* واو ميگما تهیونگا چه خونه ای داری
& اوهوم
رفتیم توی اتاقمون و وسایلمون رو چیدیم و لباسامون رو عوض کردیم روی تخت دراز کشیدیم
* هوف چقدر خسته شده بودم ها
& خب چیکار کنم که سرحال تر بشی
ا.ت ویو
با زدن این حرف تهیونگ امد جلو تر و به من نزدیک تر شد یه بوسه روی لبام گذاشت و بعدش شروع کرد به مک زدن انگار که یهویی تحریک شد منم همکاری میکردم
که یهو
(مسائل زن و شوهریه به تو ربطی نداره دیگه چیشد😂)
شروع کرد به در آوردن لباسام شکه نشدم چون منم تحریک شده بودم
۰۰۰۰۰۰پرش زمانی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰
(بازم ببخشید بابت پرش زمانی ولی خب مجبورم)
باهم رفتیم حمام و بعد کلی مسخره بازی بالاخره خوابمون برد
۳۱۶.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.