دل به مهرش سپردم



دل به مهــرش سپــردمـ ...!
می‌خـواهمـ دست در دستانـش در میان برگهــا برقصــمـ ، و همـ قــدمـ با ابرش
بر شهــر ببــارمـ و بشــورمـ همہ‌ے دلتنگـــی‌ها را،
می‌خــواهمـ قصہ عاشــقی تڪ تڪ برگـها را بہ گــوش بنشـینمـ ، آنها هـمـ چــون من دلداده و شیــدا شده‌اند ڪه اینچنــین به پاے معشــوق از درخت افتاده‌اند.
امــروز روز توست،
روز من است،
روز من و مهـــر پاییــــز است.
بیــا باهمـ ایمان بیــاوریمـ ڪه پاییـــز فصــل عاشــقی و دلدادگــی‌ست و
پادشاه فصلهاست ...!



#دلنوشته
دیدگاه ها (۱۰)

‌دیده‌ام سوی دیار تو و در کف تو از تو دیگر نه پیامی نه نشانی...

‌تو را میان سطرهای کتابم مرور می کنم.هر واژه ای، هر جمله ای ...

‌–اما اخترڪ تو ڪه به آن ڪوچڪی استڪافیست صندلیت رو به اندازه ...

‌پائیـــز همـ از را رســید...!بــرگ بـرگِ درختــان را ســنگف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط