🦋اخم شافعی و ابویوسف سخت در هم رفته بود. حتی هارون هم چهر
🦋اخم شافعی و ابویوسف سخت در هم رفته بود. حتی هارون هم چهره در هم کشیده بود و داشت لبهایش را می جوید. نورا نگاهی به حاضران انداخت و گفت: « اشکالی ندارد. من پاسخ تو را میدهم. چه فرقی میکند؟ اگر عباس فاضلتر باشد، این فضل مایه ی افتخار علی(ع) است؛ چرا که چنان عمویی دارد. اگر علی فاضلتر باشد، حتما عباس افتخار میکند و خدا را برای چنین برادر زاده ای شکر گذار است. »
🦋سلیم ناخود آگاه گفت: « ای لامذهب! خیلی زیرک است این دختر! »
چند نفری که صدای سلیم را شنیدند، به سمتش برگشتند و نگاهش کردند. هارون هیجان زده از تخت برخاست و خطاب به ابراهیم گفت: « اعلم علمای بصره را ببین که همین اول کار چگونه در چنگ یک کنیز گرفتار شده! حیف از این همه کتابهایی که نزد توست! »
🦋ابویوسف و شافعی برای اینکه از نگاه هارون دور بمانند، سرشان را بالا نمی آوردند. ابراهیم پاسخی جز سکوت نداشت؛ مخصوصا که بعد از عمری عزت و احترام، کنایه سنگینی از خلیفه شنیده بود.
#کیمیاگر
#امام_علی(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🦋سلیم ناخود آگاه گفت: « ای لامذهب! خیلی زیرک است این دختر! »
چند نفری که صدای سلیم را شنیدند، به سمتش برگشتند و نگاهش کردند. هارون هیجان زده از تخت برخاست و خطاب به ابراهیم گفت: « اعلم علمای بصره را ببین که همین اول کار چگونه در چنگ یک کنیز گرفتار شده! حیف از این همه کتابهایی که نزد توست! »
🦋ابویوسف و شافعی برای اینکه از نگاه هارون دور بمانند، سرشان را بالا نمی آوردند. ابراهیم پاسخی جز سکوت نداشت؛ مخصوصا که بعد از عمری عزت و احترام، کنایه سنگینی از خلیفه شنیده بود.
#کیمیاگر
#امام_علی(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
۱.۷k
۱۴ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.