اتفاق ناگهانی با دوست صمیمی
اتفاق ناگهانی با دوست صمیمی
پارت ۱۰
هه سو:بچه ها من یک فکری دارم
ا/ت و سوجین و سانا:چی؟؟؟؟
هه سو:یکی به جیمین زنگ بزنه حالا اگرم خواست دوستاشو بیاره(وقتی خیلی هولی:)
بعد شجاعت حقیقت بازی کنیم اگر هر کدوم از ما چهار افتاد با جیمین بهش بگیم ا/ت رو دوست داری؟
ا/ت:چرا اینقدر دوست دارید بفهمید ؟😑
سوجین: دارم زنگ میزنم
ا/ت: نه نه نهههه ن....
جیمین:الو؟
سوجین: سلام جیمین
جیمین:سلام،اتفاقی افتاده زنگ زدی؟
سوجین:من و سانا و هه سو کافه ایم ( آروم به ا/ت میگه 'بزار تورو نگم ببینم چی میگه ')
جیمین:ا/ت هم هست؟
سوجین:اوووووو مثل اینکه دوستش داریا
جیمین:به تو ربطی نداره،حالا هست؟
سوجین: اره هست،ا/ت رو نگفتم که ببینیم چیکار میکنی
خب ما چهار نفر بیرونیم یعنی کافه ایم توهم بیا با دوستات دور همی
جیمین: اوکی
&بعد چند مین جیمین و دوستاش(تهیونگ،شوگا، نامجون) اومدن سلام و علیک کردن
سانا: خب بیاین شجاعت حقیقت بازی کنیم
&بازی کردن تا سوجین باید از جیمین بپرسه
سوجین:*نگاه شیطانی به ا/ت
ا/ت:سوجین،نه
جیمین:چی نه؟ سوالتو بپرس
سوجین:شجاعت یا حقیقت؟
جیمین:حقیقت
سوجین:ا/ت رو دوست.....(ا/ت جلوی دهنش رو گرفت)
جیمین:ا/ت عزیزم فهمیدم منظورش چیه
منظورت اینه که ا/ت رو دوست دارم،منم جوابم ............
_______________________
🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂
خب خب
اینم پارت ۱۰
سعی میکنم پارت بعدی هم بزارم
ولی اینقدر دوست دارم بمونم تا فضولیتون گل کنه😂😂😂👍👍✌️✌️
بنظرتون جیمین ا/ت رو دوست داره؟😉
شرط:
۳ کامنت
۴ لایک
بابای ✨🫂
پارت ۱۰
هه سو:بچه ها من یک فکری دارم
ا/ت و سوجین و سانا:چی؟؟؟؟
هه سو:یکی به جیمین زنگ بزنه حالا اگرم خواست دوستاشو بیاره(وقتی خیلی هولی:)
بعد شجاعت حقیقت بازی کنیم اگر هر کدوم از ما چهار افتاد با جیمین بهش بگیم ا/ت رو دوست داری؟
ا/ت:چرا اینقدر دوست دارید بفهمید ؟😑
سوجین: دارم زنگ میزنم
ا/ت: نه نه نهههه ن....
جیمین:الو؟
سوجین: سلام جیمین
جیمین:سلام،اتفاقی افتاده زنگ زدی؟
سوجین:من و سانا و هه سو کافه ایم ( آروم به ا/ت میگه 'بزار تورو نگم ببینم چی میگه ')
جیمین:ا/ت هم هست؟
سوجین:اوووووو مثل اینکه دوستش داریا
جیمین:به تو ربطی نداره،حالا هست؟
سوجین: اره هست،ا/ت رو نگفتم که ببینیم چیکار میکنی
خب ما چهار نفر بیرونیم یعنی کافه ایم توهم بیا با دوستات دور همی
جیمین: اوکی
&بعد چند مین جیمین و دوستاش(تهیونگ،شوگا، نامجون) اومدن سلام و علیک کردن
سانا: خب بیاین شجاعت حقیقت بازی کنیم
&بازی کردن تا سوجین باید از جیمین بپرسه
سوجین:*نگاه شیطانی به ا/ت
ا/ت:سوجین،نه
جیمین:چی نه؟ سوالتو بپرس
سوجین:شجاعت یا حقیقت؟
جیمین:حقیقت
سوجین:ا/ت رو دوست.....(ا/ت جلوی دهنش رو گرفت)
جیمین:ا/ت عزیزم فهمیدم منظورش چیه
منظورت اینه که ا/ت رو دوست دارم،منم جوابم ............
_______________________
🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂
خب خب
اینم پارت ۱۰
سعی میکنم پارت بعدی هم بزارم
ولی اینقدر دوست دارم بمونم تا فضولیتون گل کنه😂😂😂👍👍✌️✌️
بنظرتون جیمین ا/ت رو دوست داره؟😉
شرط:
۳ کامنت
۴ لایک
بابای ✨🫂
۴.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.