دخترک دلبرک

پارت:for
ارسلان:سلام مهشاد خوبی تو اینجا چیکار میکنئ؟
مهشاد:سلام دوست آلاف تو بردار برو بعد شما اینجا چیکار میکنید؟
ارسلان:من تو مسجد بودم بعد حال دیانا بد شد.
مهشاد:تو اونجا بودی این آلاف اينجا چیکار میکنه ها بگو
ارسلان:عام عام عام اونم بامن بود
مهشاد:برید بیرون من پیشش هستم
ارسلان: اوکی
محراب:خوب جمع کردی آفرین😁
ارسلان:هعی خاک 🥲
محراب:کمک کن تا دیانا رو بدست بیارم
ارسلان:بیچاره مهشاد که میخوای با دوستش رل بزنی من کاری نمیکنم.
محراب : راست میگی من باز دلم به مهشاد گیره😟.
ارسلان:خوب تو سعی میکنی اونو از یادت ببری با این که دوسش داری🙄.
محراب:چطوری باز دلشو بدست بیارم
ارسلان: به من نگو خودت انجام بده😀

ادامه دارد......
دیدگاه ها (۳)

پارت:one معرفی شخصیت ها:مهگل⚘️:من مهگل هستم ۱۸ ساله هستم با ...

کمکش کنید تا هشتاد تایی بشه😇🥲

قراره از فردا این رمان هم بخونید😐😘

دخترکه دلبرک

رمان بغلی من پارت ۱۲۱و۱۲۲و۱۲۳ارسلان: محکم گوشه ای از ل*شو بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط