دستانم را که به هم می سایم
دستانم را که به هم می سایم
ریشه می کند
درختی که سال ها در برف خاک خورده
دستانم را که به هم می سایم
سوار بر اولین پیک بادپا می شوم
و می برد مرا
به رویای گرمای با تو بودن
دستانم را که به هم می سایم
خسته می شوم
از این دست های مصنوعی
از این حرارت اجباری
دستانم را که به هم می سایم
پاهایم سرد می شوند
پاهایم شل می شوند
راه رفتن را برای همیشه فراموش می کنم
ریشه می کند
درختی که سال ها در برف خاک خورده
دستانم را که به هم می سایم
سوار بر اولین پیک بادپا می شوم
و می برد مرا
به رویای گرمای با تو بودن
دستانم را که به هم می سایم
خسته می شوم
از این دست های مصنوعی
از این حرارت اجباری
دستانم را که به هم می سایم
پاهایم سرد می شوند
پاهایم شل می شوند
راه رفتن را برای همیشه فراموش می کنم
۴۸۲
۰۸ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.