پارت یک

پارت یک


ا.ت ویو
این دکترم که هیچ غلطی نرد آه حالا چیکار کنم دارم دیگه دیوونه میشم خدااا چرا چرا همش من این مشکل لعنتی چیه هر شب هرشب خواب بد همیشه اون لعنتی پیشم هست
دینگ دینگ
میا، الو ا.ت خوبی بهتری
ا.ت، نه زیاد این دکتره......ا.......ع....نتونست کاری کنه
میا، آروم دختر من یه مامان بزرگ دارم که خیلیا میرن پیشش میان برای درمان و این چیزا من خودم تاحالا ندیدمش ولی مامانم کارش خیلی خوبه
ا.ت، میا ترو خدا ول کن
میا، غلط نخور آماده شو شب میام بریم یه دوهفته ای اینجا میمونیم
قط کرد
ا.ت ویو وای خدا من اخر از دست این میمیرم
رفتم خونه لباس مباس ورداشتم یه دوش طولانی گرفتم و بعد هم یه لغمه غذا خوردم و آماده شدم (لباسشو میزارم )و بعد میا اومد دنبال ا.ت
ا.ت سلام
میا، سلام گوگولم
ا.ت، دلم خیلی برات تنگ شده بود
میا،منم بریم
ا.ت بریم وای نگفتی کجا هست
میا، خب بیرون شهر پشت جنگل شهری (آزمن درآوردی)
ا.ت، اونجا که دیگه میشه جنگل واقعی
میا، اره خب
ا.ت،یه روستاس مامان بزرگت زندگی می‌کنه
میا، خب نه مامان بزرگ من اونجا گاو گوسفند مرغ خروس درختای میوه خب یه جورایی برای زندگی تکمیله
ا.ت، او اوک بریم
۸ساعت بعد
میا، ا.ت ا.ت بلند شو رسیدیم
ا.ت ، بیدارم بیدار
ا.ت ویو