P⁵
این باعث شد فیلیکس چنان سیلی محکمی بهش بزنه که اوفتاد رو زمین فیلیکس: گمشو برو
با صدا بلند داد زد
هائون که رو زمین اوفتاده بود پاش آسیب دیده بود کنج لبش زخمی شده بود
هائون : تا کی میخواهی اینجوری کتکم بزنی
فیلیکس: هائون نرو رو عصابم گمشو برووووو
هانا دست هائون رو گرفت و بلند اش کرد تا بره
یون : چیکار کردی فیلیکس
چان : کارت خیلی زشته
فیلیکس : یون برو ببین هرچی باشه تو دکتری
یون با عصبانیت سمته اتاق هائون رفت یون دوست دوختر چان خیلی دختره مهربونی بود
هائون رو تخت نشسته بود یون وارد اتاق شد و سمته هائون رفت
یون : هائون خوبی دختر
هائون که گریه میکرد یون کنج لبه هائون را پماد زد و پاش رو هم پانسمان کرد
هانا : برم یه چیزی بیارم میدونم که هیچ کس صبحونه نخورده
یون : آره فکر خوبیه
هانا از اتاق خارج شد
یون : خب بگو ببینم چرا باز هم دعوا کردی
هائون : خب سر هیچی گیر میده
یون : اون خیلی مرد عصبی هست پس تو هم کاری که اون میگفت رو انجام بده
هائون : راستش یون چنده روزی هستش که سرم گیج میره و هر وقت هر چی میخورم دوباره بالا میارم
یون : خب آزمایش گرفتی
هائون : چی چه آزمایشی
یون : خب معلومه تست بارداری
هائون سکوت کرد و خیره به زمین شد
یون : من برات میارم شاید باردار باشی
هائون : یعنی ممکنه من باردار باشم
یون : عادت ماهانه شدی تو این ماه ؟
هائون : نه ...
یون : ببین هائون میدونم از فیلیکس خوشت نمیاد برعکس ازش بدت نمیاد ولی اون پسره مهربون هستش فقد کافیه یه فرست بهش بدی
هائون : نمیدونم یون
یون : اگه ح-امله باشی هیچ اشکالی نداره و عزیزم اینو خودت هم میدونی که پدرت به دنبالت نمیاد و باید بپذیری فیلیکس رو یادته وقتی روز اول ترو آورده بود اینجا بهت گفت که باهاش ازدواج کنی ولی تو. نه گفتی
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.