چیاربابخشن پارت
چی#ارباب_خشن [پارت ³²]
اه لعنتی..چطور نفهمیدم__باید قبل از اینکه بلایی سر مین بیارن سریع برسم اونجا..
پامو روی گاز گذاشتم..تند تند ماشینا رو رد کردم__اهههه شت ترافیک..خواستم دنده عقب برم که ماشین از پشت اومد...
سرمو روی فرمون گذاشتم...چرا گذاشتم از پیشم بره..درحالی که دوستش دارم- برام مهم نیست اون منو دوست داره یانه..اون..فقط برای منه"نفسی عمیق کشیدم و در ماشین رو باز کردم و اومدم بیرون.
لعنتی جرا حرکت نمیکنن..نگاهم افتاد به کوچه خلوتی که احتملا به خیابون اصلی راه داشت...سوار شدم و سریع پیچیدم توی کوچه..تمام مدت گاز میدادم
جین: دارم میام مین سو...
به خیابون اصلی رسیدم_تلفنم زنگ خورد..اه پدرمه_تلفن رو خاموش کردم و دنده رو عوص کردمو گاز دادم...
جلوی ساختمون ترمز کردم و از ماشین خارج شدم..دویدم تو__
منشی: میتونم کمکتون کنم؟...اوه چه مرد جذابی حتما دلتون یه خدمات عالی میخواد..
جین: اون..هه..اون دختری که تازه اوردین کجاست..
منشی: ببخشید اون هنوز اماده نیست.
جین: کجاست(با داد)
منشی: نگهبانا رو صدا کنید.
سریع دویدم به سمت راهرویی...در اتاقارو دونه به دونه باز کردم اما خیلی زیاد بودن...کجایی دختر.
جین: مین سو[با داد]...یه صدایی اومد...صدا از ته راهرو می اومد..هر چقدر به انتهای راهرو نزدیک میشدم صدا بیشتر میشد..
به اتاقی رسیدم...دیگه صدا نمی اومد..درش قفل بود__به در لگدی زدم که باز شد..رفتم تو'
م..مین سو__لخت روی تخت بود و دستاشو بسته بودن..چند نفر داشتن ازش فیلم میگرفتن...
مرد¹: برو بیرون
با مشت کبوندم توی صورتش و سمت دوربین رفتم و شکوندمش..
مرد¹:نگهبانا رو خبر کنیدددد.
به سمت مین رفتم...اروم اشک میریخت_دستاشو باز کردم..
جین: خوبی مین سو.
مین: هقق نه
دستشو گرفتم و از روی تخت بلندش کردم...انقدر گریه کرده بود که رنگش عین گچ شده بود..
ملافه روی تخت رو برداشتم و دورش پیجیدم..دلم میخواست توی چشام نگاه کنه و باهام حرف بزنه
جین: بیا بریم'
مرد¹: هی..تو نمیتونی قرارداد رو لغو کنی.
جین: من از اینجا میبرمش و هیچ کس هم نمیتونه کاری کنه.
مرد¹: باشه میتونی بری...هه ولی میدونم که پدرت بهم برش میگردونه.
مین ویو^^
اگه جین دیر تر رسیده بود اینا بم تجاوز میکردنو ازم فیلم میگرفتن__اما من
باورم نمیشه که دنبالم اومد..هه اون منو فرستاد اینجا..بعد میاد منو نجات میده؟
باهم از ساختمون خارج شدیم..در ماشین رو برام باز کرد که سوار شدم..
اه لعنتی..چطور نفهمیدم__باید قبل از اینکه بلایی سر مین بیارن سریع برسم اونجا..
پامو روی گاز گذاشتم..تند تند ماشینا رو رد کردم__اهههه شت ترافیک..خواستم دنده عقب برم که ماشین از پشت اومد...
سرمو روی فرمون گذاشتم...چرا گذاشتم از پیشم بره..درحالی که دوستش دارم- برام مهم نیست اون منو دوست داره یانه..اون..فقط برای منه"نفسی عمیق کشیدم و در ماشین رو باز کردم و اومدم بیرون.
لعنتی جرا حرکت نمیکنن..نگاهم افتاد به کوچه خلوتی که احتملا به خیابون اصلی راه داشت...سوار شدم و سریع پیچیدم توی کوچه..تمام مدت گاز میدادم
جین: دارم میام مین سو...
به خیابون اصلی رسیدم_تلفنم زنگ خورد..اه پدرمه_تلفن رو خاموش کردم و دنده رو عوص کردمو گاز دادم...
جلوی ساختمون ترمز کردم و از ماشین خارج شدم..دویدم تو__
منشی: میتونم کمکتون کنم؟...اوه چه مرد جذابی حتما دلتون یه خدمات عالی میخواد..
جین: اون..هه..اون دختری که تازه اوردین کجاست..
منشی: ببخشید اون هنوز اماده نیست.
جین: کجاست(با داد)
منشی: نگهبانا رو صدا کنید.
سریع دویدم به سمت راهرویی...در اتاقارو دونه به دونه باز کردم اما خیلی زیاد بودن...کجایی دختر.
جین: مین سو[با داد]...یه صدایی اومد...صدا از ته راهرو می اومد..هر چقدر به انتهای راهرو نزدیک میشدم صدا بیشتر میشد..
به اتاقی رسیدم...دیگه صدا نمی اومد..درش قفل بود__به در لگدی زدم که باز شد..رفتم تو'
م..مین سو__لخت روی تخت بود و دستاشو بسته بودن..چند نفر داشتن ازش فیلم میگرفتن...
مرد¹: برو بیرون
با مشت کبوندم توی صورتش و سمت دوربین رفتم و شکوندمش..
مرد¹:نگهبانا رو خبر کنیدددد.
به سمت مین رفتم...اروم اشک میریخت_دستاشو باز کردم..
جین: خوبی مین سو.
مین: هقق نه
دستشو گرفتم و از روی تخت بلندش کردم...انقدر گریه کرده بود که رنگش عین گچ شده بود..
ملافه روی تخت رو برداشتم و دورش پیجیدم..دلم میخواست توی چشام نگاه کنه و باهام حرف بزنه
جین: بیا بریم'
مرد¹: هی..تو نمیتونی قرارداد رو لغو کنی.
جین: من از اینجا میبرمش و هیچ کس هم نمیتونه کاری کنه.
مرد¹: باشه میتونی بری...هه ولی میدونم که پدرت بهم برش میگردونه.
مین ویو^^
اگه جین دیر تر رسیده بود اینا بم تجاوز میکردنو ازم فیلم میگرفتن__اما من
باورم نمیشه که دنبالم اومد..هه اون منو فرستاد اینجا..بعد میاد منو نجات میده؟
باهم از ساختمون خارج شدیم..در ماشین رو برام باز کرد که سوار شدم..
- ۴.۲k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط