My Pretty dady

My Pretty dady
Part 13
کوک: ا/ت بیدار شو..جونگ یول منتظر توعه!
ا/ت: چشمامو باز کردم و یک بچه با لباس هایی آبی و فوق العاده کوچولو مواجه شدم که دسته کمی از کوک نداشت ( بغضم گرفت).. سلام زندگیم..حالت خوبه؟ ( بغل کردن).. میدونستی تو بهترین هدیه عمرم از طرف باباتی؟
کوک: دستاشو تکون میداد و زور میزد که صداهایی دربیاره که موفق شد و چشماشو به زور میخواست باز کنه
کوک: آفرین کوچولووم.. جونمممم..چیشده؟...خوش اومدی؟.. برم پرستارا رو بزنم..باعث شدن که گریع کنی؟..هانن؟
جونگ یول: خنده محو*
ا/ت: جونمم عشقم...میخوای بهت شیر بدم؟ آروم رو دستم خوابوندمش ( با کمک کوک و لباسمو بالا زدم*
کوک: یاخدااااا...چخبرته پسررر آرومتر..پسرم گشنه بود؟..
ا/ت: پسر کو ندارد نشان از پدر!
کوک:😂..من نگران عروسمم
ا/ت: 😆..واایی خدا..نه نه..باتو نیستیم قشنگم تو بخور..از اوت نگاه های بد تو کردا
کوک: فداش بشم من
ا/ت: بریم خونه پلیز..نمیتونم اینجا بمونم
کوک: بدو بریم
**
ا/ت: کوک یکم آرومتر برو جونگ یول خوابید!
کوک: باشه..حواسم به جونگ یول رفت یهو دست انداز رو ندیدم و..جونگ یول از خواب پرید و زد زیر گریه*
کوک: نهنههنههننه گریه نکن..قشنگم..ببخشید ببخشید..
ا/ت:فکر کنم برای آروم کردنش باید پیاده شیم
کوک: من میکنم !
دیدگاه ها (۰)

My Pretty dady Part 14کوک: فدای پسر گلم بشم مننن..نانازم ببخ...

My Pretty dady Last Partکوک: اونشب ا/ت خیلی مریض بود و حال خ...

My Pretty dady Part 12کوک: ا/ت بیدار شو..جونگ یول منتظر توعه...

My Pretty dady Part 11* نه ماه بعد عمل*کوک: جونگ یول رو برد...

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

قلب یخیپارت ۸ببینید چه ادمین خوبیم براتون توی یک روز دوتا پا...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط