My Pretty dady

My Pretty dady
Part 14
کوک: فدای پسر گلم بشم مننن..نانازم ببخشید..دست خودم نبود ( سعی در آروم کردن بچه)
ا/ت: بیا بریم..کمرم درد میکنه
کوک: خیلی خب!
* خونه* تشک جونگ یول رو روی زمین پهن کردم و گذاشتمش اونجا* عزیزم بشین روی تخت و پاهاتو تا جایی که میتونی باز کن و خم شو!
ا/ت: آآ..آآ..آآییی
کوک: همونطور که دکتر گفته بود استخون دستمو رو لگن ا/ت گذاشتم و دایره وار ماساژ دادم
ا/ت: از درد چشمامو بهم فشار دادم*
کوک: الان خوب میشی..قرصم داری قبل خواب
ا/ت: خیلی هم عالی
**
ا/ت: جونگ یول خوابیده؟
کوک: آره..چیزی میخوری؟.. شیرموز بیارم؟
ا/ت: آره....
*
کوک؛بفرمایید*..
ا/ت : من اصلا شیرموز دوست دارم ولی شیرموز های تو خوشمزه اس
کوک:کدومش😈؟
ا/ت:زهرمار...اهههه دیگه نمیتونم بخورم
کوک: باشه باشه گوه خوردم
ا/ت: اونکه غذاته!.. بهرحال مرسی
کوک: :/
کوک: خواهش
دیدگاه ها (۰)

My Pretty dady Last Partکوک: اونشب ا/ت خیلی مریض بود و حال خ...

از سه هزار نفر کسی تلگرام ندارع؟!https://t.me/SgjX76HaPQs5MT...

My Pretty dady Part 13کوک: ا/ت بیدار شو..جونگ یول منتظر توعه...

My Pretty dady Part 12کوک: ا/ت بیدار شو..جونگ یول منتظر توعه...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط