من برگشتم (پارت۱۴)
من برگشتم (پارت۱۴)
بعدش همشون رفتن اونور
& ا.ت آسیبی که ندیدی
* نه
همینجوری کنار هم نشستیم که یهو یه دختر رفت بالای صحنه
دختره . خب همه امروز اینجا جمع شدیم تا سالگرد سه سالگی دوستیمون رو جشن بگیریم ازتمامی شرکت های مدلینگ یک وارث اینجا هست
کیم تهیونگ وارث شرکت آقای کیم و همسرش پارک ا.ت وارث شرکت آقای پارک هم از بزرگترین شرکت ها اینجا هستن و من عروسیشون رو تبریک میگم همه دست زدن
* میگما تهیونگا
& جان
* من دوست ندارم میخوام ازت جدا بشم
باحالت چهره بامزه ای گفت
& چی
از کیوتیش خندم گرفت
* شوخی کردم
نمیدونستم چرا ولی بعد اون شب تمام کارایی که باهام کرد رو فراموش کردم و قلبمو سپردم به دستش و خواستم مرد زندگیم باشه
بعد چند ساعت از مهمونی آمدیم بیرون و رفتیم خونه
صبح
لباسامو پوشیدم و رفتم سرکار بعد تموم شدن کارم و اجازه گرفتن از تهیونگ با دوستم جولیا رفتم خرید توی پاساژ بودیم که حس کردم تهیونگ رو دیدم بعد کمی دقت فهمیدم خودشه اما اون دختره که دستشو گرفته کیه صبر کن اون میا هست دوست دختر لی جین اما چرا دست تهیونگ رو گرفته اشک توی چشمام جمع شده بود از جولیا خدافظی کردم و رفتم ساعت ها توی خیابون راه میرفتم و به خودم به خاطر این حد از احمق بودنم لعنت میفرستادم آخه چرا زود به ادمی که میخواست ازم انتقام بگیره و تا سرحد مرگ کتکم زد اعتماد کردم
* لعنت بهت پارک ا.ت ای دختر احمق
بعدش همشون رفتن اونور
& ا.ت آسیبی که ندیدی
* نه
همینجوری کنار هم نشستیم که یهو یه دختر رفت بالای صحنه
دختره . خب همه امروز اینجا جمع شدیم تا سالگرد سه سالگی دوستیمون رو جشن بگیریم ازتمامی شرکت های مدلینگ یک وارث اینجا هست
کیم تهیونگ وارث شرکت آقای کیم و همسرش پارک ا.ت وارث شرکت آقای پارک هم از بزرگترین شرکت ها اینجا هستن و من عروسیشون رو تبریک میگم همه دست زدن
* میگما تهیونگا
& جان
* من دوست ندارم میخوام ازت جدا بشم
باحالت چهره بامزه ای گفت
& چی
از کیوتیش خندم گرفت
* شوخی کردم
نمیدونستم چرا ولی بعد اون شب تمام کارایی که باهام کرد رو فراموش کردم و قلبمو سپردم به دستش و خواستم مرد زندگیم باشه
بعد چند ساعت از مهمونی آمدیم بیرون و رفتیم خونه
صبح
لباسامو پوشیدم و رفتم سرکار بعد تموم شدن کارم و اجازه گرفتن از تهیونگ با دوستم جولیا رفتم خرید توی پاساژ بودیم که حس کردم تهیونگ رو دیدم بعد کمی دقت فهمیدم خودشه اما اون دختره که دستشو گرفته کیه صبر کن اون میا هست دوست دختر لی جین اما چرا دست تهیونگ رو گرفته اشک توی چشمام جمع شده بود از جولیا خدافظی کردم و رفتم ساعت ها توی خیابون راه میرفتم و به خودم به خاطر این حد از احمق بودنم لعنت میفرستادم آخه چرا زود به ادمی که میخواست ازم انتقام بگیره و تا سرحد مرگ کتکم زد اعتماد کردم
* لعنت بهت پارک ا.ت ای دختر احمق
۶۶.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.