نمیدونم پارت چنده

نمیدونم پارت چنده
پلیس: ما تحقیق کردیم که پدرتون به قتل رسیده به کسی شک دارین؟
هیون: باید فک کنم پدرم دشمن زیاد داره(مگه میخوای بله بگی هیون جان😂)
پلیس: باشه به نتیجه ای رسیدین بگید رسیدگی کنیم
هیون:باشه
پلیس رفت مثلن
لنا رو به هیون: من به یه نفر شک دارم
هیون : منم یه همون یه نفر شک دارم اگه زیر خاک نبرمش آروم نمیگیرم
و هیون رفت
لنا: صب کن این طور نمیشه که
و لنا دید که گوش نمیکنه نرفت دنبالش
یجی: هیون کجا رفت
لنا: بیرون
یجی: آها











تموم شد؟
هنوز مونده بعد چن روز اومدم کم به زارم؟
هیونرفت به گوشی میا ردیاب وصل کرده فهمید کجا هست به بادیگارد ها گفت برن بیارنش
میا: ولم کن(اشک تمساح)
هیون: ولت کنم؟ چه حرفایی میزنی تازه گیرت آوردم دختره هرزه دختری که هر شب زیر یکی هستی( با داد)
میا: اگه الان باهام بودی یونگ بوک الان زیر خاک نبود( اسم دیگه ذهنم یاری نمی کنه)
هیون: اسم بابای منو تو دهنت نیار( با داد)
و یه سیلی بهش زد
هیون: هع تازه شروع شده خانم کیم میا




بی شرط