پارت ۱۹۴ ( بخش اول )
پارت ۱۹۴ ( بخش اول )
۴۵ روز بعد....
#سوفیا
توی مراسم ماما بودیم. اهنگ من هم کاندید شده بود. ۴۵ روز بود که من با سهون قرار میزاشتم... اجرای بی تی اس رو می دیدم! همش نگاه جونگ کوک میکردم. واقعا توی این ۴۵ روز هیچ کاری با من نداشت و واقعا سرد برخورد میکرد. منم همین طور بودم. ولی قلبا دیوونه اش بودم. به نظر خوب میومد ... اجراشون که تموم شد. اومدن و نشستن پشت من... اکسو هم اهنگشون کاندید شده بود. برنده هارو اعلام کردن گروه من و اکسو جایزه برده بودن... ما روی استیج بودیم و بقیه گروه ها رفتن و نشستن... کوکی دقیقا خیلی خونسرد از جلوم رد شد و حتی نگاهمم نکرد. سهون آدم خیلی خوبی بود. باهام بدرفتاری نمی کرد و خیلی کم همدیگه رو می دیدم چند بارم اومده بود خونه ام چند بار هم من رفته بودم خونه اش... اما هیچ شبی پیش هم نبودیم... همه میدونستن من و سهون باهم قرار میزاریم!! من کمی سرد بودم و این آخرا یکمی بحث مون شده بود باهم ولی برای اینکه همه بدونن ما هنوز قرار میزاریم باهم ...
.
۴۵ روز بعد....
#سوفیا
توی مراسم ماما بودیم. اهنگ من هم کاندید شده بود. ۴۵ روز بود که من با سهون قرار میزاشتم... اجرای بی تی اس رو می دیدم! همش نگاه جونگ کوک میکردم. واقعا توی این ۴۵ روز هیچ کاری با من نداشت و واقعا سرد برخورد میکرد. منم همین طور بودم. ولی قلبا دیوونه اش بودم. به نظر خوب میومد ... اجراشون که تموم شد. اومدن و نشستن پشت من... اکسو هم اهنگشون کاندید شده بود. برنده هارو اعلام کردن گروه من و اکسو جایزه برده بودن... ما روی استیج بودیم و بقیه گروه ها رفتن و نشستن... کوکی دقیقا خیلی خونسرد از جلوم رد شد و حتی نگاهمم نکرد. سهون آدم خیلی خوبی بود. باهام بدرفتاری نمی کرد و خیلی کم همدیگه رو می دیدم چند بارم اومده بود خونه ام چند بار هم من رفته بودم خونه اش... اما هیچ شبی پیش هم نبودیم... همه میدونستن من و سهون باهم قرار میزاریم!! من کمی سرد بودم و این آخرا یکمی بحث مون شده بود باهم ولی برای اینکه همه بدونن ما هنوز قرار میزاریم باهم ...
.
۲۱.۰k
۲۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.