پارت دهم رمان برادرهای ناتنی من

پارت دهم رمان برادرهای ناتنی من:

روزها با مراقبت های زیاد اعضا میگذشت هر چه میکذشت ات روبه بهبودی می رفت اما نباید به این بهبودی اش دلبست چون ممکن است دوباره حالش بد شود، بالاخره یک روز نامجون به اعضا گفت که باید ات را به المان ببریم پیش بهترین دکتر های تنفس.

نامجون، شوگا، جین، تهیونگ، جیمین، جیهوپ، جونگکوک همه نگران حال ات بودند. اعضا رفتن به ات این مسئله رو گفتن و اماده ی رفتن شدند، بعد از اینکه وسایل مورد نیاز را جمع کردند به فرودگاه رفتند.

مهمترین وسیله ات اسپری تنفسش بود که همیشه باید همراه خود داشته باشد.

اعضا و ات با هم به فرودگاه میروند، و سوار هواپیما شخصی میشوند و به المان میروند.

ویو چند ساعت بعد

اعضا ات و میبرن بیمارستان و بستریش میکنن و کلی دستگاه بهش وصل میکنن.


دکتر میاد پیش ات و بهش میگه که باید تا یک یا دو هفته بستری باشه تا بهش رسیدگی کنیم، نامجون: ام دکتر هر کاری که لازمه برای بهبود ات انجام بده ات باید خوب بشه

دکتر: نگران نباشید اقای کیم ما کل تلاشمون و برای بهبود خانم کیم میکنیم

نامجون: ممنونم دکتر ما دیگه میریم.

اعضای بنگتن رفتن تا برای ات خوراکی بخرت تا زودتر خوب شود، ات هم خواب بود تا زودتر خوب شود هر روز داروهاشو میخورد و دستگاه تنفس براش وصل میکنن تا بهبود پیدا کند ات هم کلی تلاش میکرد تا با دکتر ها همکاری کند اعضا هم هر روز هر کدوم می امدند کنار ات میماندند تا زودتر بهبود پیدا کند...

ادامه دارد...

نویسنده: Elisa

لایک لطفا ♥
دیدگاه ها (۳)

پارت ششم رمان وقتی دوست برادرته و...: ات و جیمین رفتن بیرون،...

**پارت هفتم وقتی دوست برادرته و...: خورشید تازه از پشت کوه‌ه...

دارم پارت دهم رمان برادرهای ناتنی من رو مینویسم منتظر باشید ...

جرررر داداشش فقط😂😂

تک پارتی بی تی اس 🌙وقتی عضو هشتمی و خانوادت زیاد بهت فشار می...

عشق در دل مافیاپارت ۴آنچه گذشت: هم شوکه شده بودم هم ناراحت ک...

فیک ازدواج اجباری پارت ۹دوستان اینجا لیسان نیست رفته کوک رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط