part

part ₆
صداش اومد"چه احساسی داری؟" فلیکس سرشو انداخت پایین و خیره شد به انگشت سبابه اش که جای یه بریدگی بود یه یادگاری به یاد ماندنی از طرف بابا و گفت"تو دیگه کی هستی؟" کت شلواری اومد جلوی فلیکس وایساد و با نیشخند گفت"تومنو یاد داداشم میندازی" خم شدو سرشو آورد جلو درست روبه روی صورت فلیکس و ادامه داد"واسه همین بهت سخت نمیگیرم" صاف وایساد و با اشاره به اون مو طلاییه گفت ببرش اومد سمت فلیکسو از دستش گرفت و بلندش کرد و با خودش برد
در یه اتاقیو باز کرد و فلیکسو هلش داد داخل
نگاهی به دوروبر انداخت همه جوره وسیله های مختلف برای شکنجه وجود داشت یه صندلی که تماما آهنی بود و یسری دکمه روی دسته اش
فلیکس بلند شد و برگشت پسره موطلاییه اومد داخل و پشت سرشم کت شلواری یه پنجره بزرگ مشکی روی دیوار سمت چپ بود کتشو در آورد و انداخت رو میز کنار در کراواتش رو هم کشید و انداخت همونجا و اون پسره موطلاییه مشغول تماشا بود و مدام وقتی چشم فلیکس بهش می خورد یه لبخند مرموزانه تحویل فلیکس میداد
مو مشکیه آستیناشو زد بالا و اومد سمت فلیکس...
ادامه دارد...
#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان_جیسونگ #سونگمین #چانگبین #فن_فیک #هیونلیکس