نگاهم میکنی p11

صبح با سر و صدای بچه ها بیدار شدم و آماده شدم رفتم پایین
+سلام
همگی : سلام صبح بخیر
لبخند زدم و نشستم رو به روی تهیونگ تو چشمام زل زد
نگاهش با اون روز فرق می‌کرد عصبی بود
مربا مورد علاقمو از جلوم برداشت
-بیبی مربا بخور
#عشقم حامله ام مگه هی جلوم میزاری بزار ( هر هر)
خشممو کنترل کردم و خودمو ریلکس نشون دادم
+چاگی یه لیوان قهوه میدی
#بچه ها میگم ما که خیلی زمان داریم یه هفته رو کلا تفریح کنیم من از الان خسته شدم (هرهر)
تا آخر صحبونه حرص تهیونگ رو در آوردم و رفتیم برای کار
همگی نشسته بودیم روی طرح لباس کار میکردیم بعضیا خرید بودن سولی نام را رو برد دریا بازی کنن و انا و تهیونگ داشتن لاو میترکوندن
+عاخ خدااا یعنیا دلم میخواد این زبون آنا رو بکشم بیرونن دور گردنش پاپیون کنم کادو کنم 30 دسامبر بدم تهیونگ بگم تولدت مبارک
×تو از کجا میدونی تولدش کیه
+من چمیدونم حتما تو لیست نوشته بود
مینهی : آره من و رزی ام گاگولیم
+زهر مار به من چه خبببب
×ا‌.ت تو اونی منی بخاطر خودت میگم فراموشش کن
+کیو
×تهیونگ
+کیو فراموش کنم
×کیم تهیونگ
+کیم تهیونگ کیه
رزي یه پس گردنی بهم زد
×کیو فراموش میکنی ؟
+کیم تهیونگ
×افرین حالا رو کارت تمرکز کن
بعد یدونه زد تو سر مینهی
مینهی : وااا منو چرا میزنی
×گاگول خودتی و عمت
مینهی : بیچاره عمم
کوک اومد تو اتاق
÷نونا هیونگ کارت داره
×الان میام
کوک داشت میرفت که
مینهی: به یونگی بگو قرصشو بخوره
+تو از کجا میدونی باید قرص بخوره قرص چی بخوره
مینهی : چیزه سرماخورده یکم خودش گفت بهم یادآوری کن
+اها خوبه

پارت بعدی پارت مورد علاقه خودمه
آنا چرا انقدر میخنده 😐😂
دیگه از اینهمه فالور حمایت انتظار میره مگه نهه🍥🖤