ما سهم هم نبودیم

ما سهم هم نبودیم
من دختری که در دنیای خود ، زندگی را در پوشیدن دامن های پلیسه ای گل دار خلاصه می‌کرد .
تو مردی که در پشت نقاب هیبت و غرور ، چهره ای ظریف و معصوم داشت .
من دختری که بارشِ باران را برای عشق بهانه میکرد .
تو مردی که شانه هایش چتر روز های بارانی بود .
من دختری که انار گلپر زده دست فروش های کنار خیابان را به رستوران های بالای شهر ترجیح میداد .
تو مردی که طعم لب های عشقش را به همه چیز ...
در دنیای ما عشق برعکس رخ می‌دهد
ما سهم نبودیم ...

#شروین_دخت_سپهری
دیدگاه ها (۱)

تو در مورد دلتنگی چی میدونی؟از حفره‌های دردناکِ توی دل آدمها...

‏اوج حس حقارت درون خودت اونجاس که میفهمی واسه یه آدمه اشتباه...

اگر می دانستم این آخرین دقایقی ست که تو را می‌بینم،به تو میگ...

همین چند روز پیش،پرستار بچه‌‌‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط