خسته ام

خسته ام
از صبوری خسته ام
از فریادهایی که در گلویم خفه ماند
از اشک هایی که قاه قاه خنده شد
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی،گریه های دلت را پنهان کنی
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام
برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم
#مرده_متحرک
دیدگاه ها (۳)

آسمان رعدی زدابرها غریدندقطرات باراننم نم باریدندبوی آب و کا...

سکوتم را نعره می زنم اما صدایش هیچ کس را آزار نمی دهد هیچ کس...

خیلی وقته دیگه بارون نزدهرنگ عشق به این خیابون نزدهخیلی وقته...

به سرم زد باز شبو شبگردی من خرابمکاری کردی ببینی فقط بدشه حا...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط