فیکیونگی

فیک‌یونگی
فصل۲
P.۸
یونا ـ اون دنیا خوش بگذره
و بعد با تفنگ ب قفسه‌ی سینه‌ی ات شلیک کرد
فیلیکس ـ نهههه*داد*
فیلیکس ـ اتتت..اتتت تو باید..پاشیی..من بدون تو نمیتوننم*گریه*
ادمین‌ویو
ات با ی حرکت بلند شدو گلوی یونارو گرفت
ات ـ واقعا چجوری مافیا شدی؟*خنده*
یونا ـ وااتتت..چـ..جوری..بلند شدی؟؟*تیکه تیکه*
ات ـ حالا..فعلا بای..
و یونارو بیهوش کرد
ات ـ چ خوب نقش بازی میکنی...باید بازیگر بشی*خنده*
فیلیکس ـ آرزومه بازیگرشم
ات ـ خوب بازیگرشو
فیلیکس ـ😑
ات ـ 😂
ات ـ خب یونارو بیار بزار تو ماشین..
فیلیکس ـ اوکی
(فلش بک ب دیشب)
ات ـ ب نظرم ی نقشه داره..فیلیکس برام ی لباس ضد گلوله بیار..
فیلیکس ـ باشه
ات ـ نگا کن اگه دیدی شلیک کرد اصلا ب هیچ عنوان سمتم نیا..ممکنه خطرناک باشه
فیلیکس ـ با..شه
ات ـ اگه شلیک کرد مثلا تو ترسیدیو گریه کن باشه؟؟
فیلیکس ـ باشه
(پایان فلش بک)
تق تق(رسیدن خونه درختی)
تهیونگ ـ بله..عه سلاممم چیشد...ات حالت خوبه؟
ات ـ سلام..اره خوبم..بچها شریع وسایلتونو جم کنین بریم خونه‌م
کوک ـ منظورت خونه ی منه؟
ات ـ ببین میزنم شلو پلت میکنمااا
کوک ـ باشه باو...
ـــــ
دوبار نوشتم پاک شد🥲
دیدگاه ها (۲۴)

سناریووقتی میگی میَو😂(ب عنوان دوس پسرت) ــــ‌ه‌ـــ~ــ‌ه‌ـــن...

فیک‌یونگیفصل۲P.۹ات ـ بعدشم..توی خونه ی مجردیم نمیریمتهیونگ ـ...

فیک‌یونگیفصل۲P.۷(رفتن خونه درختی ات) تهیونگ ـ وایی چ گشنگه(م...

فیک‌یونگیفصل۲P.۶تهیونگ ـ پس این پسره... ات ـ دوستمهتهیونگ ـ ...

فیلیکس: چیییییییییی؟؟؟؟( چشماش خون شد)ات: هی اروم باش همین ک...

فیلیکس: امیدوارم من و به عنوان یه مافیا بپذیری ( خوابید)ویو ...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۱۹ شوگا: یه دقیقه برا خودت سر خود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط