فیک یونگی
فیکیونگی
فصل۲
P.۶
تهیونگ ـ پس این پسره...
ات ـ دوستمه
تهیونگ ـ عهه*عصبی*
ات ـ هوی چته
تهیونگ ـ هیچ..
ف ـ خب...من اینجا احساس غریبی میکنم..
ات ـ خو پسرا با هم اشنا بشین..من باید یسری از کارامو انجام بدم
کوک ـ باوشه...
اتویو
من میدونم اون پیام از طرفه یونجیه...خیلی ضایعس😂
اومم..ی شماره از یونجی رو دارم..ولی شاید شمارشو عوض کرده باشه..ولی کاشکی عوض نکرده باشه
(درحال گرفتن شماره)
بوق..بوق..بوق
یونجی ـ بله؟
ات ـ اوو سلامم..پارسال امسال دشمن...
یونجی ـ عهه سلامم هر.زه خانممم..میبینم اومدی کره
ات ـ هنوزم مث قبل ترسویی..
یونجی ـ من؟ترسو؟هه تا اونجایی ک یادمه تو ترسو بودی*خنده*
ات ـ خب..اگه راس میگی توام بیا کره..هرکی اونیکیو پیدا کنه برندهس..میتونه طرف مقابلو بکشه..موافقی؟
یونجی ـ از الان خودتو مرده فرض کن
ات ـ بلاخره ک برنده معلوم میشه*قط میکنه*
.
(میره پیش پسرا)
ات ـ پسراا*داد*
کوک ـ جیغغ..بسملاا چتهه
ات ـ سریعا سیمکارت و هرچی ک میتونیم ردیای کنیمو در بیارین از گوشیتو ساعتو...حالا دربیاریننن سریعععع*داد*
ته،فیلیکس،کوک ـ بیا بگیر(مثلن سیمکارتشونو دادن دیگه🌚)
ات ـ خب حالا باید بریم یجای دیگه..
ف ـ چرا؟
ات ـ بعدا توضیح میدم
ات ـ من ی خونه ی درختی دارم..کسی خبر نداره ک اونجا وجود خارجی داره..بیاین بریم اونجا
پسرا ـ باشه بریم
ـــــــــ
حیمایت؟
قراره امشب کلییی فعالیت کنم
پس شماعم لایکو کامنت بوزارین دیگه
ناناعت میجماااا🌚
فصل۲
P.۶
تهیونگ ـ پس این پسره...
ات ـ دوستمه
تهیونگ ـ عهه*عصبی*
ات ـ هوی چته
تهیونگ ـ هیچ..
ف ـ خب...من اینجا احساس غریبی میکنم..
ات ـ خو پسرا با هم اشنا بشین..من باید یسری از کارامو انجام بدم
کوک ـ باوشه...
اتویو
من میدونم اون پیام از طرفه یونجیه...خیلی ضایعس😂
اومم..ی شماره از یونجی رو دارم..ولی شاید شمارشو عوض کرده باشه..ولی کاشکی عوض نکرده باشه
(درحال گرفتن شماره)
بوق..بوق..بوق
یونجی ـ بله؟
ات ـ اوو سلامم..پارسال امسال دشمن...
یونجی ـ عهه سلامم هر.زه خانممم..میبینم اومدی کره
ات ـ هنوزم مث قبل ترسویی..
یونجی ـ من؟ترسو؟هه تا اونجایی ک یادمه تو ترسو بودی*خنده*
ات ـ خب..اگه راس میگی توام بیا کره..هرکی اونیکیو پیدا کنه برندهس..میتونه طرف مقابلو بکشه..موافقی؟
یونجی ـ از الان خودتو مرده فرض کن
ات ـ بلاخره ک برنده معلوم میشه*قط میکنه*
.
(میره پیش پسرا)
ات ـ پسراا*داد*
کوک ـ جیغغ..بسملاا چتهه
ات ـ سریعا سیمکارت و هرچی ک میتونیم ردیای کنیمو در بیارین از گوشیتو ساعتو...حالا دربیاریننن سریعععع*داد*
ته،فیلیکس،کوک ـ بیا بگیر(مثلن سیمکارتشونو دادن دیگه🌚)
ات ـ خب حالا باید بریم یجای دیگه..
ف ـ چرا؟
ات ـ بعدا توضیح میدم
ات ـ من ی خونه ی درختی دارم..کسی خبر نداره ک اونجا وجود خارجی داره..بیاین بریم اونجا
پسرا ـ باشه بریم
ـــــــــ
حیمایت؟
قراره امشب کلییی فعالیت کنم
پس شماعم لایکو کامنت بوزارین دیگه
ناناعت میجماااا🌚
۱۰.۳k
۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.