به اقیانوس خیره شده بود

۱
به اقیانوس خیره شده بود
در خیالش او در باران می‌رقصید ، نمیتونست گله کنه
اما می خوست بره به خونه ایی که بهش تعلق داشته باشه
شاد ترین ادم در تنهایی سرد ترین آدم بود
به عقیده بقیه اون شاد و بیخیال بود و همین طور همه چیز داشت

آما اون هیچی نداشت
دیدگاه ها (۰)

۲خاطراتش فشار می‌آورد بهش نمی‌دونست چه کار اشتباهی گرده فقط ...

۳حالا چیکار میتونست بکنه دنبالش هم نمی تونست بره اون یه آیدل...

۹ به سمت عمارت پدرش حرکت کرد دخترکش رو روی پاش نگه داشته بود...

۸ ۳ ساعت بعد دخترک دیگه نمی تونست ادامه بده و کوک خوب اینو م...

قهوه تلخ پارت ۳۹وارد مدرسه شدم،دازای نبود. هنوز هم جواب نداد...

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part⁵( ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط