چهل روز گذشت
چهل روز گذشت
960ساعت گذشت تا به امروز برسم.
وقتی شروع کردم به قرار دادن فضیلت هیچ نیتی نداشتم.
فقط #عشق بود!
چه روزهایی که وقتی فضائلتان را میخواندم از شدت شعف به وجد می افتادم.
گاهی چنان برای بقیه خانواده تعریف میکردم که آنها از شدت شور و شوقم به هیجان می آمدند...
گاهی وقتی فضیلتی را میخواندم فقط میخواستم درجا بمیرم.
هضمش آنقدر برایم سنگین بود که مردن کمترین کار بود.
گاهی دلم میخواست از شدت وجد سرم را بکوبم به دیوار...
شاید باورتان نشود.
هرچقدر که درباره معشوقت بیشتر بدانی بیشتر دل بسته اش میشوی...
من به شدت عاشق شده بودم.
عاشق مردی که درون دنیای مادی نیست ولی هست و تو نمیبینی.
عاشق بشید و عاشقانه عمل کنید.
شیعه ای که اسم شیعه را به یدک بکشد که گناه نمیکند
اما خب انسانیم و مدام شیطان فریبمان می دهد اما بگزارید این روز آخر بگویم.
قسمی که من بخورم صدبرابر با قسمی که خداوند میخورد فرق دارد....
تا به حال دقت کردید وقتی میخواهید فرزندتان رت قول پارک بدهید چه می گویید!
اگر بچه ی خوبی بودی اگر اسباب بازیهایت را جمع کردی پارک میبرم.
خدای من و شما اگه لازم میدانست هنگام قسم خوردن میگفتند اگر #شیعیان ما این کار را بکنند آتش جهنم را بر انها #حرام میکنم.
حرف من این است:
خداوند برای اینکه ثابت کند آتش جهنم بر ما حرام است گناهان ما را جور دیگری پاک میکند
.البته عقل ناقص من اینطور استنباد میکند.یا در برزخ یا در هنگام فشار قبر یا در زندگی یا در تحصیل یا اصلا دنیا....
اما باور کنید خداوند خیلی رحیم است....
یادتان است در فضیلت شماره15 چه خواندید؟
خداوند کاری کرد که آن مرد که #حق_الناس به گردنش بود عذاب نبیند و وارد جهنم نشود!
باور کنید
اگر برای خودمان #اگر #اگر نتراشیم و
#ایمانمان را زیاد کنیم و قلبمان را صاف.
باور کنیم که روزی خوبی بر بدی غالب میشود.
هرچیزی که حق است به اثبات میرسد حتی اگر سالها طول بکشد.
در آخر از همه بزرگواران ، عزیزان، سروران، عالمان، و مشتاقان به اهل بیت تشکر میکنم که چهل روز بنده رو تحمل کردند.
و صبوری خرج دادند.
سر زدند مطالعه کردند و نظر دادند.
امیدوارم خداوند به همه ی شما بزرگواران را توفیقات روز افزون عنایت کند و همگی را با خانواده اهل بیت علیهم السلام محشور نماید.
دست حق یارتان
#یاعلی_مدد
#اللهم_العن_الجبت_و_طاغوت
960ساعت گذشت تا به امروز برسم.
وقتی شروع کردم به قرار دادن فضیلت هیچ نیتی نداشتم.
فقط #عشق بود!
چه روزهایی که وقتی فضائلتان را میخواندم از شدت شعف به وجد می افتادم.
گاهی چنان برای بقیه خانواده تعریف میکردم که آنها از شدت شور و شوقم به هیجان می آمدند...
گاهی وقتی فضیلتی را میخواندم فقط میخواستم درجا بمیرم.
هضمش آنقدر برایم سنگین بود که مردن کمترین کار بود.
گاهی دلم میخواست از شدت وجد سرم را بکوبم به دیوار...
شاید باورتان نشود.
هرچقدر که درباره معشوقت بیشتر بدانی بیشتر دل بسته اش میشوی...
من به شدت عاشق شده بودم.
عاشق مردی که درون دنیای مادی نیست ولی هست و تو نمیبینی.
عاشق بشید و عاشقانه عمل کنید.
شیعه ای که اسم شیعه را به یدک بکشد که گناه نمیکند
اما خب انسانیم و مدام شیطان فریبمان می دهد اما بگزارید این روز آخر بگویم.
قسمی که من بخورم صدبرابر با قسمی که خداوند میخورد فرق دارد....
تا به حال دقت کردید وقتی میخواهید فرزندتان رت قول پارک بدهید چه می گویید!
اگر بچه ی خوبی بودی اگر اسباب بازیهایت را جمع کردی پارک میبرم.
خدای من و شما اگه لازم میدانست هنگام قسم خوردن میگفتند اگر #شیعیان ما این کار را بکنند آتش جهنم را بر انها #حرام میکنم.
حرف من این است:
خداوند برای اینکه ثابت کند آتش جهنم بر ما حرام است گناهان ما را جور دیگری پاک میکند
.البته عقل ناقص من اینطور استنباد میکند.یا در برزخ یا در هنگام فشار قبر یا در زندگی یا در تحصیل یا اصلا دنیا....
اما باور کنید خداوند خیلی رحیم است....
یادتان است در فضیلت شماره15 چه خواندید؟
خداوند کاری کرد که آن مرد که #حق_الناس به گردنش بود عذاب نبیند و وارد جهنم نشود!
باور کنید
اگر برای خودمان #اگر #اگر نتراشیم و
#ایمانمان را زیاد کنیم و قلبمان را صاف.
باور کنیم که روزی خوبی بر بدی غالب میشود.
هرچیزی که حق است به اثبات میرسد حتی اگر سالها طول بکشد.
در آخر از همه بزرگواران ، عزیزان، سروران، عالمان، و مشتاقان به اهل بیت تشکر میکنم که چهل روز بنده رو تحمل کردند.
و صبوری خرج دادند.
سر زدند مطالعه کردند و نظر دادند.
امیدوارم خداوند به همه ی شما بزرگواران را توفیقات روز افزون عنایت کند و همگی را با خانواده اهل بیت علیهم السلام محشور نماید.
دست حق یارتان
#یاعلی_مدد
#اللهم_العن_الجبت_و_طاغوت
۴.۴k
۱۵ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.