پارت

#پارت37
شیطونکِ بابا🥺💜

+ یک رب وقت داری دوش بگیری!!!

به سمت حموم هدایتم کرد و درو بست ، درو از پشت قفل کردم و به سمت دوش رفتم ، آب سردو باز کردم و یه گوشه نشستم

خیره به گوشه ای بودم و هیچ حرکتی نمیکردم...
یک ربی که افراز میگفت گذشت و من هنوز دوش نگرفته بودم

خب مثلا میخواست چیکارکنه؟؟ دیگه چیزی برای از دست دادن نداشتم....

افراز پشت در اومد و چند تقه به در زد که جوابی ندادم

+ غنچه؟؟‌ تموم نشد حمومت؟؟

جوابی ندادم که دوباره گفت:

+ باز کن این درو.....غنچه!!! غنچه!!

بازم جوابی ندادم ، چند بار دستگیره درو بالا پایین کرد که متوجه شد در قفله...

بعد از چند دقیقه صدای کیلید و میشنیدم که سعی داشت درو باز کنه ، درو باز کرد و با دیدنم که یه گوشه نشسته بودم به سمتم اومد

+ چرا دوش نگرفتی؟؟ بدنت کثیفه!

با انزجار نگاهی بهش انداختم که از رو نرفت

+ میخوای کمکت کنم؟؟

بازومو گرفت که ازش فاصله گرفتم ، هرچی بیشتر عقب میرفتم اونم‌ جلوتر میومد که بالاخره کمرم خورد به دیوار حموم

+ پاشو دوش بگیریم لج نکن

_ ولم‌ کن گمشو بیرون

+ اوکیه ۱۰ مین دیگه میام اگه دوش نگرفته باشی وای به حالت غنچه

اینو گفت و از حموم زد بیرون ،‌ میدونستم شوخی نداره بخاطر همین با ترس ازسرجام بلند شدم و شروع کردم به تمیز کردن خودم
دیدگاه ها (۱)

#پارت38شیطونکِ بابا🥺💜یه دوش فوری گرفتم‌ و غسل کردم ، کارم که...

#پارت39شیطونکِ بابا🥺💜ترسیده نگاهش کردم که یهو گفت:+ دنبالم ب...

#پارت36شیطونکِ بابا🥺💜+ باشه بهت دست نمیزنم‌... دنبال چی میگر...

#پارت35شیطونکِ بابا🥺💜جوابی ندادم تا بلکه بیخیال بشه و بره!! ...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

نجات پروانه 🖤🦋پارت ۳که یهو یکی اومد داخل درو بست رومو برگردو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط