فن فیک فقط یه شب نبود پارت22

کلی پسر کراش اونجا بود و منم دهنم وا مونده بود و هی نگاشون میکردم.
سانزو دستشو گذاشت دور کمرم و فشار میداد. درگوشم گفت.
+نمیخوای که تنبیهت بیشتر بشه... نه؟
-خجالت بکش الان تو پارتی هستیم.
منو سنجو رفتیم با چند تا دختر دوست شدیم.
&سلام اسم من سنجو
-اسم منم ا/ت هست.
©:سلام اسم منم کاگویا هست و اینم دوستم آسونا هست
®:سلام من اسونا هستم.
خوشبختم
همچنین
با دختر یکم حرف زدیم.
نوبت رقص شد.
سانزو:میتونم ازتون بخوام با من برقصین خانم محترم .
سرخ شدم
-بله حتما
رقصیدیم.... خیلی خوب بود.
بعدش اون رفت یه گوشه منم برگشتم پیش دوستام.
بعد کمی حرف زدن نگاهی به سانزو انداختم.... یه دختر پیشش بود... اخم کردم و رفتم نزدیکشون که به حرفشون گوش بدم.
دختره:پسره خوبی هستیاااا
سانزو:؟؟؟
دختره:باهام رل نمیزنی؟
سانزو:باشه پس.....
نزاشتم حرفشو ادامه بده و رفتم جلوش سیلی زدم تو صورتش.
سانزو با قیافه پوکر بهم نگاه میکرد.
بعدش رفتم بیرون از پارتی.... هنوز تو شک بودم که یکی دستمال گذاشت در دهنم.... بیهوش شد
وقتی بیدار شدم به صندلی بسته شده بودم و دور دهنم چسب بود.
+بهوش اومد... رییس طرف بهوش اومد.
-هممممم همممم( در دهنش چسبه )
رییس شون اومد
+سلام ا/ت
-؟؟؟
+دهنشو وا کنید
دهنمو باز کردن
-از من چی میخوایی؟
+مال من باشی😕
-اه اه چندشششش:|
+مخالفتی داری؟
-چرا منو میخوای؟
+از بچگی دوست دارم.....