بازمانده
بازمانده
پارت ۲
در کمدم رو آهسته هُل دادم و برای اینکه صدای نداد خوشحال شدم، سرم رو بیرون آوردم و بعد از مطمئن ازاینکه کسی نیست از کمد بیرون شدم، چوب بیسبال که کنار در افتاده بود رو برداشتم و در رختکن رو آهسته بستم و قفل کردم.
نفس آسودهای کشیدم و چنددقیقه نرمش برای بیدار شدن پاهام انجام دادم، میدونستم تو اتاق تنها نیستم و بهاحتمال زیاد تو بقیه کمدها اعضای تیمم بودند.
صدام رو صاف کردم و نسبتا بلندتر از حدمعمول گفتم:کسی اینجاست.
صدای در کمدها که به سرعت باز میشدن و یکییکی ازشون بیرون میومدن و واسه شل بودن پاهاشون نمیتونستن تعادلشون رو نگهدارن و با زانو میخوردن زمین، با صدای ایجاد شده دوباره صدا هیولا های پشت در شنیده شد، انگشتم رو روی لبم گذاشتم اشاره کردم تا ساکت باشن، با ساکت شدنشون کنارشون زمین نشستم و به چهرههای افسرده و خستهشون نگاه انداختم:باید فرار کنیم.
اونی که همیشه ازم متنفر بود با گریه جواب داد:چطوری!میخوای از اینجا بریم که تکهتکه مون کنن!
سرم رو دوطرف حرکت دادم و ادامه دادم:از پنجره، اون الان تنها راه موجوده و اینجا موندنمون هیچفایدهای نداره.
با دستم به پنجره کوچک رختکن اشاره کردم و بعد ادامه دادم:هرچقدر اینجا بمونیم بیفایدهست، چون نه آب دارم و نه غذا شاید فقط یک و یا دو روز تحمل کنیم و بعد قبل از خورده شدن توسط اونا میمیریم.
○:و اگه با فرار کردنمون بمیریم!
یوری:به امکان زیاد الان محوطه دانشگاه و شهر پُر شده باشند از این هیولاها، ولی امکان اینم هست راه نجاتی وجود داشته باشه، پس اگه اینجا بمونیم آخرش از گرسنگی میمیریم پس باید فرار کنیم، دسته جمعی نه تنها تنها، چون اینجوری باعث میشه اون هیولاها هم تقسیم بشن و دنبال یکیمون رو بگیرن، ولی اگه یجا فرار کنیم همهشون دنبالمون میان و اینجوری خیلی زودتر میخورنمون.
~:فرار کنیم کجا بریم؟
یوری:خونه، حداقل تو شهر افردا سالمی مث ما وجود داره میتونیم از اونا کمک بگیریم.
□:و تو فکر میکنی اونا بهممون کمک میکنن.
یوری:من مجبورتون نمیکنم به رفتن، ولی فقط میگم موندن تواینجا به این معنیه که داریم با دستامون قبرمون و میکَنِم.
◇:نمیتونم باور کنم که نقشهت جواب میده!
یوری:لییونا من مجبورت نکردم تو با وجود نفرت که بهمن داری طبیعیه حرفم رو باور نکنی، من میرم و هرکی میخواد میتونه باهام بیاد و هرکی میخواد میتونه بمونه.
¤:یوری درست میگه اینجا موندنمون فایدهای نداره حداقل اون بیرون آب و غذا هست شاید مردمی باشن که بهمون کمک کنن، من با یوری میرم و نقشه که یوری کشیده نقص نداره.....
غلط املایی بود معذرت ❤
پارت ۲
در کمدم رو آهسته هُل دادم و برای اینکه صدای نداد خوشحال شدم، سرم رو بیرون آوردم و بعد از مطمئن ازاینکه کسی نیست از کمد بیرون شدم، چوب بیسبال که کنار در افتاده بود رو برداشتم و در رختکن رو آهسته بستم و قفل کردم.
نفس آسودهای کشیدم و چنددقیقه نرمش برای بیدار شدن پاهام انجام دادم، میدونستم تو اتاق تنها نیستم و بهاحتمال زیاد تو بقیه کمدها اعضای تیمم بودند.
صدام رو صاف کردم و نسبتا بلندتر از حدمعمول گفتم:کسی اینجاست.
صدای در کمدها که به سرعت باز میشدن و یکییکی ازشون بیرون میومدن و واسه شل بودن پاهاشون نمیتونستن تعادلشون رو نگهدارن و با زانو میخوردن زمین، با صدای ایجاد شده دوباره صدا هیولا های پشت در شنیده شد، انگشتم رو روی لبم گذاشتم اشاره کردم تا ساکت باشن، با ساکت شدنشون کنارشون زمین نشستم و به چهرههای افسرده و خستهشون نگاه انداختم:باید فرار کنیم.
اونی که همیشه ازم متنفر بود با گریه جواب داد:چطوری!میخوای از اینجا بریم که تکهتکه مون کنن!
سرم رو دوطرف حرکت دادم و ادامه دادم:از پنجره، اون الان تنها راه موجوده و اینجا موندنمون هیچفایدهای نداره.
با دستم به پنجره کوچک رختکن اشاره کردم و بعد ادامه دادم:هرچقدر اینجا بمونیم بیفایدهست، چون نه آب دارم و نه غذا شاید فقط یک و یا دو روز تحمل کنیم و بعد قبل از خورده شدن توسط اونا میمیریم.
○:و اگه با فرار کردنمون بمیریم!
یوری:به امکان زیاد الان محوطه دانشگاه و شهر پُر شده باشند از این هیولاها، ولی امکان اینم هست راه نجاتی وجود داشته باشه، پس اگه اینجا بمونیم آخرش از گرسنگی میمیریم پس باید فرار کنیم، دسته جمعی نه تنها تنها، چون اینجوری باعث میشه اون هیولاها هم تقسیم بشن و دنبال یکیمون رو بگیرن، ولی اگه یجا فرار کنیم همهشون دنبالمون میان و اینجوری خیلی زودتر میخورنمون.
~:فرار کنیم کجا بریم؟
یوری:خونه، حداقل تو شهر افردا سالمی مث ما وجود داره میتونیم از اونا کمک بگیریم.
□:و تو فکر میکنی اونا بهممون کمک میکنن.
یوری:من مجبورتون نمیکنم به رفتن، ولی فقط میگم موندن تواینجا به این معنیه که داریم با دستامون قبرمون و میکَنِم.
◇:نمیتونم باور کنم که نقشهت جواب میده!
یوری:لییونا من مجبورت نکردم تو با وجود نفرت که بهمن داری طبیعیه حرفم رو باور نکنی، من میرم و هرکی میخواد میتونه باهام بیاد و هرکی میخواد میتونه بمونه.
¤:یوری درست میگه اینجا موندنمون فایدهای نداره حداقل اون بیرون آب و غذا هست شاید مردمی باشن که بهمون کمک کنن، من با یوری میرم و نقشه که یوری کشیده نقص نداره.....
غلط املایی بود معذرت ❤
- ۷.۶k
- ۰۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط