مگه ما هم دیگه رو دوست نداشتیم

مگه ما هم دیگه رو دوست نداشتیم
و
همه حسودیشون نمی شد به این همه دوست داشتن!؟
مگه ما بخاطره کوچیک ترین مسائل ساعت ها حرف نمی زدیم و بحث نمی کردیم و از دل هم بیرون نمی کشیدیم!؟
مگه برای یه ثانیه دیر جواب دادنامون کارمون به قهر و حسودی نمی کشید!؟
مگه تو نبودی که می گفتی کل روز توی کلاس و سرکار به من فک میکنی!؟
مگه من نبودم که بخاطرِ تو با همه بد شدم!؟
مگه ما قصه ی هزار و یک شب زندگی هم نبودیم!؟
مگه‌ما همون دو تا که آدم بده ی قصه ی همه بودن،نبودیم که برای هم دیگه بهترین شدن!؟
مگه ما نبودیم که باید صدای همو مثه قرص رأس ساعت میشنیدیم!؟
پس چی شد یهو؟
این همه دوری،
این همه نبودن
این همه دردی که توی دلمه و گوشای تو که نیست
این همه خستگی تنم که آغوشِ تو رفعشون نمی کنه.
از کجا اومدن!؟
شاید از همون مَثَلِ معروف که عطر جدایی میاره .
شاید نباید عطر تنتو با تمام وجود استشمام میکردم........
دیدگاه ها (۱)

من از همون اولم میدونستم تو اومدی که بری؛میدونستم آدمایی که ...

تو اولین و تنها کسی نبودی که من تو تمام عمرم باهاش آشنا شده ...

اَزم نپرس،چرا دوست دارم..‌..چون جوابی ندارم....دلیل ندارم......

از تو بهتر ؟ تا دلت بخواهد از تو بهتر آمد !نه اینکه تو بهتری...

طلوعی برای ادامه سفر

شوهر دو روزه پارت۶۶

پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط