هیولای اتاق من (part20)

و با دیدن ات شاخ درمیاره درسته اون شخص کسی نیست جز جز هاها
نموگم 😂😂

شوخی بسه کسی نیست جــــــــــــــــــــــززز جیمین بله جیمین
جیمین وقتی ات را در حالی که در حال جون دادن بود میدید بغضش بیشتر میشد با دو رفت سمت ات ات با دیدن جیمین ترسی به دلش افتاد و چشماش را روی هم فشار داد جوری که پلکاش از ترس میلرزیدند ات با چشمای بسته شروع کرد به گریه کردن و با صدای گرفته گفت: ......

ات: تروخدا با هام کاری نداشته باش لطفا
جیمین: ات نترس کاریت ندارم میخوایم کمکت کنیم
ات: وام کنید (سرفه خونی)
ات شروع کرد به سرفه خونی کردن پتوی سفیدی که روی ات بود الان با خون دهن ات قرمز شده بود جیمین سریع بلند شد و رفت اسپری و قرص های ات و یه لیوان اب اورد بالا ات دهنش خونی بود رنگش سفید شده بود و پتوی روی ات سفید شده بود با صدای خیلی ضعیفی که به سختی به گوش میرسید میگفت قرصام کجان
جیمین با دو بهسمت ات رفا دهنش را با دستمال پاک کرد و بهش اب و قرص و اسپری را داد اسپری رت زد و اروم ترشد جیمین دست ات را گرفت دستش مثل مرده ها شده بود لاغر شده بود به کوک و تهیونگ هم خبر داد تا بیان که.....