فیک به عشق باور دارم
فیک به عشق باور دارم
پارت هفتم
و بعد هولش داد عقب و با لبخند تمسخر آمیزی برگشت که .... بره ولی ته محکم مچ دست ا.ت رو گرفت و گفت
_ تو حرفاتو زدی نوبته منکه حرفامو بزنم پس گوش کن
ا.ت لبخندی زد و گفت :
+ میشنوم
_ خب .. فکر نکن با این بازیگری مسخره ای که داری نمیتونم درونت رو ببینم میدونم با اینکه طوری رفتار میکنی که انگار عالم دهر هستی و خیلیم قدرتمندی از ته دلت نگرانی چون من محبوبم و کلی هم طرفدار دارم و با اعتماد به نفسم مهمتر از اون قطعا زورم بهت میرسه پس اینکه نمی زنمت بخاطر این نیس که تو قوی هستی بخاطر اینکه من نمیخوام بزنمت و در قبال ترسی که ازم تو وجودت داری باید بگم خیلی کار درستی میکنی که میترسی چون نه من و نه فن هام به هیترای که لقمه بزرگ تر از دهنشون بر میدارن رحم نمیکنیم پس مراقب خودت باش
ویو ته :
بعد این حرف مچ دستشو محکم هل دادم به سمت خودش و با طعنه زدن بهش از کنارش رد شدم
ویو ا.ت : خندم گرفت من ادمه رکی و رو راستی ام و راحت حرفمو میزنم پس گفتم
+ اقای کیم ...
_ ( برگشت سمت ا.ت )
+ خب فکر کنم کمتر از بقیه احمق تشریف دارید ، درست حدس زدید من از تو و امثال تو متنفرم .. برام مهم نیست که تو چه حسی بهم داری نفرت ، عشق یا هیچ حسی ندارید فکر کنم تنفره ... خوشحال شدم که دیدم یکم از عقلت رو بکار انداختی و یه حرف درست از اون دهنت خارج شد ...
ته :
(لبخند تمسخر آمیزی زدم ) و گفتم
_ جالب اینکه شما هنوزم نمیخواید اون عقلتون رو بکار بندازید و حرف درست بزنید خانم کیم ا.ت الانم بیشتر نمیخوام وقت با ارزشمو صرف همچین آدمی مثل تو کنم ...
ویو ا.ت :
رفتم جلوش ....
مایل به حمایت بیب ¿
پارت هفتم
و بعد هولش داد عقب و با لبخند تمسخر آمیزی برگشت که .... بره ولی ته محکم مچ دست ا.ت رو گرفت و گفت
_ تو حرفاتو زدی نوبته منکه حرفامو بزنم پس گوش کن
ا.ت لبخندی زد و گفت :
+ میشنوم
_ خب .. فکر نکن با این بازیگری مسخره ای که داری نمیتونم درونت رو ببینم میدونم با اینکه طوری رفتار میکنی که انگار عالم دهر هستی و خیلیم قدرتمندی از ته دلت نگرانی چون من محبوبم و کلی هم طرفدار دارم و با اعتماد به نفسم مهمتر از اون قطعا زورم بهت میرسه پس اینکه نمی زنمت بخاطر این نیس که تو قوی هستی بخاطر اینکه من نمیخوام بزنمت و در قبال ترسی که ازم تو وجودت داری باید بگم خیلی کار درستی میکنی که میترسی چون نه من و نه فن هام به هیترای که لقمه بزرگ تر از دهنشون بر میدارن رحم نمیکنیم پس مراقب خودت باش
ویو ته :
بعد این حرف مچ دستشو محکم هل دادم به سمت خودش و با طعنه زدن بهش از کنارش رد شدم
ویو ا.ت : خندم گرفت من ادمه رکی و رو راستی ام و راحت حرفمو میزنم پس گفتم
+ اقای کیم ...
_ ( برگشت سمت ا.ت )
+ خب فکر کنم کمتر از بقیه احمق تشریف دارید ، درست حدس زدید من از تو و امثال تو متنفرم .. برام مهم نیست که تو چه حسی بهم داری نفرت ، عشق یا هیچ حسی ندارید فکر کنم تنفره ... خوشحال شدم که دیدم یکم از عقلت رو بکار انداختی و یه حرف درست از اون دهنت خارج شد ...
ته :
(لبخند تمسخر آمیزی زدم ) و گفتم
_ جالب اینکه شما هنوزم نمیخواید اون عقلتون رو بکار بندازید و حرف درست بزنید خانم کیم ا.ت الانم بیشتر نمیخوام وقت با ارزشمو صرف همچین آدمی مثل تو کنم ...
ویو ا.ت :
رفتم جلوش ....
مایل به حمایت بیب ¿
۴.۹k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.