گزارش شد دوباره گذاشتم
گزارش شد دوباره گذاشتم
عضو هشتم
اشتباهات پارت دوم
ات:ب..ببخشید خواب بودم
منیجر :الان کجایی ؟
ات:دارم میام کمپانی
منیجر: باشه منتظرم
بعد از چند مین رسیدم رفتم تو کمپانی که همه چپ چپ نگام کردن
منیجر:ات
ات:سلام
منیجر:بیا تو دفتر مدیر
ات: باشه
پشت سر منیجرمون می رفتم که رسیدیم پیش پی دی نیم
پی دی نیم :بشین
ات:دارین می ترسونیم اتفاقی افتاده؟
پی دی نیم : مگه بهت نگفتم با اون پسره قرار نزار
ات:من باهاش قرار نمیزارم
عکسی از رو میزش برداشت و گرفت جلوم
پی دی نیم : پس این چیه ها ؟(بلند)
( همون عکسیه که تهیونگ گرفته)
ات:ت..تهیونگ بهتون داده ؟(بغض)
پی دی نیم : همه ی جای دنیا این عکس پر شده .....به نظرم بهتره کامنت هارو بخونی
گوشی رو از دست پی دی نیم گرفتم اومد بخونم که گفت
پی دی نیم:بلند بخون منم بشنوم
( حرفاش با بغضه)
ات: ات چطوری میتونه با یه کسی که تو همه فیلم های پورن بازی می کنه بره سر قرار
ات: من مطمعنم یونجین ات رو برای خودش نمی خواد برای نیازش می خواد
ات:حالم از هرچی که مربوط به اونه بد میشه
ات:به نظرم بی تی اس باید هفت نفره ادامه بده
تا جمله ی آخر رو خوندم اشکام شروع کرد به ریختن
پی دی نیم:به نظر منم اگه بی تی اس هفت نفره باشه خیلی بهتره اینطوری حداقل مردم از پسرا بدشون نمیاد
ات:اما
پی دی نیم: کامل از گروه نمیری فقط یه چند وقتی میری استراحت تا این موضوع حل بشه
ات: اما چند وقت دیگه گرمیه
پی دی نیم: تو باهاشون نمیری گرمی بهتره فقط پسرا اجرا کنن ......حالا هم اگه سوالی نداری میتونی بری
سریع از کمپانی اومدم بیرون رفتم سمت خونه
.
.
.
درو باز کردم که همه نگاهاشون افتاد رو من
ات:تهیونگ(داد)
جین:چته؟
ات:تهیونگ کجاست ؟(داد)
جیمین:آروم باش ...تو اتا..
تهیونگ: اینجام
ات:براچی عکسارو همه جا پخش کردی ؟(داد)
تهیونگ:من پخششون نکردم (بلند)
ات:تنها کسی که اون عکس رو داشت تو بودی (داد)
تهیونگ:ولی من پخششون نکردم..مگه دیوونم همچین کاری کنم ؟(داد)
ات:آره آره دیوونه ای خیلیم دیوونه ای (داد)
تهیونگ: چرا میندازی گردن من ..تو میری هرزه بازی در میاری بعد من میشم آدم بده (داد)
جیهوپ:عه بچه ها اروم باشین .....بیاین بشینین
ات: تنها کسی بودی که فکر می کردم هیچ وقت پشتمو خالی نمیکنه
دیگه به بقیه ی حرفش گوش ندادمو رفتم تو اتاقم و به یونجین زنگ زدم
ات: سلام
یونجین:سلام خوبی ؟
ات:خوبم تو خوبی؟
یونجین:بد نیستم راستی خبرارو خوندم فکر نمی کردم تهیونگ عکسارو پخش کنه
ات:منم فکرشو نمی کردم ....میگم امشب خونه ای ؟
یونجین: امشب ؟....نه سر فیلم برداریم
ات:اهان اوکی
یونجین:ولی فردا سرم خلوته میتونی بیای پیشم بمونی یه سری حرف هم دارم باید بهت بگم
ات: باشه پس ... فردا میبینمت خداحافظ
یونجین: خداحافظ
عضو هشتم
اشتباهات پارت دوم
ات:ب..ببخشید خواب بودم
منیجر :الان کجایی ؟
ات:دارم میام کمپانی
منیجر: باشه منتظرم
بعد از چند مین رسیدم رفتم تو کمپانی که همه چپ چپ نگام کردن
منیجر:ات
ات:سلام
منیجر:بیا تو دفتر مدیر
ات: باشه
پشت سر منیجرمون می رفتم که رسیدیم پیش پی دی نیم
پی دی نیم :بشین
ات:دارین می ترسونیم اتفاقی افتاده؟
پی دی نیم : مگه بهت نگفتم با اون پسره قرار نزار
ات:من باهاش قرار نمیزارم
عکسی از رو میزش برداشت و گرفت جلوم
پی دی نیم : پس این چیه ها ؟(بلند)
( همون عکسیه که تهیونگ گرفته)
ات:ت..تهیونگ بهتون داده ؟(بغض)
پی دی نیم : همه ی جای دنیا این عکس پر شده .....به نظرم بهتره کامنت هارو بخونی
گوشی رو از دست پی دی نیم گرفتم اومد بخونم که گفت
پی دی نیم:بلند بخون منم بشنوم
( حرفاش با بغضه)
ات: ات چطوری میتونه با یه کسی که تو همه فیلم های پورن بازی می کنه بره سر قرار
ات: من مطمعنم یونجین ات رو برای خودش نمی خواد برای نیازش می خواد
ات:حالم از هرچی که مربوط به اونه بد میشه
ات:به نظرم بی تی اس باید هفت نفره ادامه بده
تا جمله ی آخر رو خوندم اشکام شروع کرد به ریختن
پی دی نیم:به نظر منم اگه بی تی اس هفت نفره باشه خیلی بهتره اینطوری حداقل مردم از پسرا بدشون نمیاد
ات:اما
پی دی نیم: کامل از گروه نمیری فقط یه چند وقتی میری استراحت تا این موضوع حل بشه
ات: اما چند وقت دیگه گرمیه
پی دی نیم: تو باهاشون نمیری گرمی بهتره فقط پسرا اجرا کنن ......حالا هم اگه سوالی نداری میتونی بری
سریع از کمپانی اومدم بیرون رفتم سمت خونه
.
.
.
درو باز کردم که همه نگاهاشون افتاد رو من
ات:تهیونگ(داد)
جین:چته؟
ات:تهیونگ کجاست ؟(داد)
جیمین:آروم باش ...تو اتا..
تهیونگ: اینجام
ات:براچی عکسارو همه جا پخش کردی ؟(داد)
تهیونگ:من پخششون نکردم (بلند)
ات:تنها کسی که اون عکس رو داشت تو بودی (داد)
تهیونگ:ولی من پخششون نکردم..مگه دیوونم همچین کاری کنم ؟(داد)
ات:آره آره دیوونه ای خیلیم دیوونه ای (داد)
تهیونگ: چرا میندازی گردن من ..تو میری هرزه بازی در میاری بعد من میشم آدم بده (داد)
جیهوپ:عه بچه ها اروم باشین .....بیاین بشینین
ات: تنها کسی بودی که فکر می کردم هیچ وقت پشتمو خالی نمیکنه
دیگه به بقیه ی حرفش گوش ندادمو رفتم تو اتاقم و به یونجین زنگ زدم
ات: سلام
یونجین:سلام خوبی ؟
ات:خوبم تو خوبی؟
یونجین:بد نیستم راستی خبرارو خوندم فکر نمی کردم تهیونگ عکسارو پخش کنه
ات:منم فکرشو نمی کردم ....میگم امشب خونه ای ؟
یونجین: امشب ؟....نه سر فیلم برداریم
ات:اهان اوکی
یونجین:ولی فردا سرم خلوته میتونی بیای پیشم بمونی یه سری حرف هم دارم باید بهت بگم
ات: باشه پس ... فردا میبینمت خداحافظ
یونجین: خداحافظ
۱۲.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.